دانش و تاریخ سیاسی

نقش احزاب در انتخابات و جهت دهیِ حرکت های سیاسی

چرا نبود احزاب سیاسی قوی و منظم و شفاف به جامعه ضرر می زند؟

 

یکی از مباحث جدی در ادبیات مربوط به دموکراسی، نقش احزاب سیاسی در دموکراسی مبتنی بر انتخابات می باشد. انتخابات جزء جدایی ناپذیر دموکراسی لیبرالی است. اما دموکراسی که در نظام های کمونیستی مطرح شدند بدون شک لیبرال نبود و انتخابات هم حول یک حزب سیاسی معنی و مفهوم می یافت. بنابراین بررسی نقش احزاب تنها در دموکراسی های مبتنی بر انتخابات و لیبرال دموکراسی موضوعیت می یابد. واقعیت این است که گوناگونی و تکثر از ویژگی ها و عناصر اصلی دموکراسی محسوب می شود. وقتی سخن از حزب در دموکراسی زده می شود منظور تعدد چند حزب است که برای کسب قدرت سیاسی با همدیگر وارد رقابت می شود. در این نوشتار موضوع مذکور را به بررسی می گیرد و در نهایت وضعیت احزاب در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو را بررسی می کند.

این یک امر مسلم است که انسان ها به صورت فردی توانایی اعمال نفوذ زیادی بر حکومت ندارد و تنها با یکی شدن با دیگران می تواند نفوذ و تاثیر گذار بر مقامات حکومتی باشند. احزاب سیاسی، افرادی را که دارای دیدگاهها و منافع مشترک هستند گردهم می آورند و آن ها را آماده مبارزه برای نفوذ سیاسی و احزاب مقام های دولتی می کنند. احزاب کارکرد های گوناگون دارد: در مورد رأی دهندگان، با ارائه خط مشی ها و برنامه های کاندیداها، انتخاب را برای شهروندان آسان می سازند؛ در مورد دولت ها، قشری از هواداران را برای شان مهیا می کنند تا پس از انتخاب، آنها را قادر به دستیابی به برنامه های تعیین شده شان نمایند. در مورد افرادی که تعهد سیاسی بیشتری دارند، موقعیتی فراهم می کند که بتواند در مسائل اجتماعی شرکت جویند و از این طریق تاثیر بر سیاست گذاری ها داشته باشد.

اما در نظام های انتخاباتی آزاد و عادلانه، موفقیت یک حزب سیاسی بستگی به میزان حمایتی دارد که آن حزب می تواند در بین مردم کسب و حفظ کند. حزب سیاسی زمانی می تواند حمایت مردمی را کسب و حفظ نماید که در زمان تظیم برنامه ها و تصمیم گیری در مورد معرفی کاندیداها، ارتباط خود را با افکار عمومی حفظ کند. در صورتی که حزب سیاسی نتواند ارتباط خود را با افکار عمومی حفظ نماید بدون شک رقابت را می بازد. اما مسئله مهم در دموکراسی مبتنی بر انتخابات این است که، احزاب تنها زمانی می توانند این نقش مهم ایفا نماید که بین آن ها “شرایط برابر” وجود داشته باشد؛ نه اینکه برخی احزاب از منابع دولتی یا وسایل ارتباط با رأی دهندگان برخوردار و برخی دیگر از این امکانات محروم باشند. ایجاد چنین حالتی مستلزم این است که احزاب دولتی وادار به پذیرش این اصل شود که باید بین دولت و فعالیت های حزبی و بین سازمان های دولتی و سازمان های حزبی تمایز قائل شود.

بدون شک رقابت سالم میان احزاب سیاسی در دموکراسی ها جزء اساسی آن محسوب می شود. اما رقابت در یک صورت می تواند ضعف دموکراسی ها باشد. رقابت باعث ایجاد شکاف اجتماعی می گردد. بدین معنی که میان احزاب برنده و احزاب بازنده شکاف به وجود می آید که برای آن ها تحمل ناپذیر است. بنابراین در باید شرایط را تعریف کنیم که احزاب سیاسی بعد از شکست مطمئن شود که حقوق اساسی و فعالیت هایش محدود نمی شود؛ و می تواند در انتخابات دور بعدی وارد رقابت سیاسی شود. در صورت که چنین شرایطی به وجود آید شکاف اجتماعی ناشی از رقابت سیاسی میان احزاب حل می شود اما در غیر آن صورت رقابت سیاسی می تواند یک نقطه ضعف برای دموکراسی باشد.

احزاب سیاسی قبل و بعد از انتخابات کارویژه مهم و اساسی دارد و آن جامعه پذیری سیاسی است. به این معنی که احزاب ارزش ها، هنجارها و رویه های سیاسی را به مردم آموزش می دهند. جامعه پذیری اساسا باعث رشد فرهنگ سیاسی شده و در نهایت باعث می شود که مردم بیشتر در عرصه سیاست فعالیت نماید. مشارکت بیشتر مردم در حقیقت میزان مشروعیت انتخابات، نظام سیاسی را بالا می برد
اما تفاوت اساسی احزاب سیاسی با نهادهای جامعۀ مدنی این است که جامعۀ مدنی هرگز در اندیشۀ به دست آوردن قدرت سیاسی نیستند؛ در حالی که احزاب سیاسی برای رسیدن به قدرت سیاسی تلاش می کنند. احزاب سیاسی به یک مفهوم حکومت های آماده هستند. احزاب سیاسی دارای برنامه های سیاسی اجتماعی اند که جهت عملی سازی برنامه های خود به قدرت دولتی نیاز دارند. در این مفهوم احزاب سیاسی به دولت به مفهوم افزار تطبیق برنامه های خود نگاه می کنند. احزاب سیاسی دموکرات در رسیدن به قدرت سیاسی پیوسته از وسایل و امکانات دموکراتیک و صلح آمیز استفاده می کنند نه از وسایل خشونت آمیز. به همین گونه دانشمندان عرصۀ علوم اجتماعی و سیاسی باور دارند که موجودیت جامعۀ مدنی نیرومند شرط اساسی دوام و استقرار دموکراسی در یک جامعه است.

جامعۀ مدنی مجموعه یی از نهادها، انجمن ها  و تشکیلات اجتماعی است که وابسته به دولت و قدرت سیاسی نیستند؛ ولی نقش تعیین کننده یی در صورتبندی قدرت سیاسی دارند. به نظر شماری از دانشمندان جامعۀ مدنی یکی از پایه های اساسی دموکراسی است که نمی توان بدون موجودیت آن سخنی از دموکراسی به میان آورد. جامعۀ مدنی اگر در یک جهت به ساختارهای سیاسی وابسته نیست و مستقل از قدرت سیاسی است، این امر به مفهوم خنثی بودن آن در پروسه های سیاسی- اجتماعی جامعه نیست؛ بلکه جامعۀ مدنی با استقلالیت خود از قدرت دولتی باید نیرو تأثیرگذار بر دولت و روندهای سیاسی جامعه باشد. نظر به تعریفی که از جامعۀ مدنی به دست داده شد جامعۀ مدنی در برگیرندۀ حوزه های عمومی خود مختار است که در درون آن، انجمن ها و نهاد های مدنی می توانند به امور خود سر و سامان دهند و به پاسداری منافع اعضای خود بپردازند. به طور کلی در میان مردم و  نهاد های جامعۀ مدنی از یک سو و در میان جامعۀ مدنی با دولت از سوی دیگر رابطۀ پویا وجود دارد.
با این حال احزاب سیاسی بعد از انتخابات نیز می تواند نقش بازی نماید و آن تسهیل و شفافیت تصمیم گیری در پارلمان است؛ از آنجایی که سیاست های کلان را احزاب سیاسی مشخص می کند جهت گیری ها و موضع های احزاب در مورد موضوع های مختلف مشخص می باشد و در زمان تصمیم گیری در مورد مسئله ای نمایندگان بهتر می تواند موضع خود را مشخص کند. از طرفی دیدگاه ها و نظرات نمایندگان به تعداد افراد نیست بلکه به تعداد وجود احزاب می باشد. احتمال ائتلاف کردن احزاب بیشتر از افراد می باشد. این کارکرد احزاب در حقیقت باعث کارآمد بودن پارلمان نیز می شود

……………………………………………………………………………..

منبع:

dailyafghanistan.com

partawnaderi.com

نمایش بیشتر

سید محسن مدنی بجستانی

مهندس برق قدرت - فوق لیسانس علوم سیاسی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا