دانش و تاریخ سیاسی

آریستوکراسی یا شیوه حکمرانی طبقه ممتاز

به شیوه حکومت داری گفته می شود که قدرت در دست  طبقه ممتاز است

 

 کاگوگ – دانش و تاریخ سیاسی

 

در این شیوه حکومتی که در اندیشه سیاسی یونان باستان هم یادشده است حکومت در دست هیئتی از طبقه ای ممتاز داده شده از عموم مردم است که شیوه حکمرانی مثبتی و همراه با فضیلتی دارند و در تضاد شیوه حکومتداری الیگارشی یا طبقه فاسد حاکمان بر مردم است.

 اگر چه بعد از انقلاب فرانسه این مفهوم در تضاد با دموکراسی بوده است که عموم مردم تعیین کننده هیئت حاکمه هستند.

اگر چه این نوع حکومت با حکومت نخبگان و الیتیسم هم به یک معنی بکاربرده می شود اما باید دانست درواقع این دو نوع حکمرانی با هم متفاوت است چرا که در آریستوکراسی فضیلت عضویت در یک طبقه ممتاز است که نتیجتا حاکم هستند ولی در نخبه گرایی ، حکمرانی دست طبقه نخبه و اهل فضیلت است.

ارسطو میان اشراف‌سالاری و نخبه‌سالاری با عبارات زیر فرق گذاشته بود: ” انتخاب بر اساس ثروت، اشراف‌سالاری است؛ و انتخاب بر اساس شایستگی، نخبه‌سالاری .همچنین ارسطو بر این عقیده بود که هنر یا فضیلت معرف نخبه‌سالاری است همان گونه که ثروت معرف اشراف‌سالاری و آزادی معرف مردم‌سالاری است . ” با این وجود در بسیاری موارد کلمه‌ی نخبه‌سالاری با ممتاز و یا بهین سالاری مترادف فرض می‌شود.

در خیلی از متون  سیاسی آریستوکراسی به حکومت طبقه اشراف  اطلاق می شود که نکته اینجاست که طبقه ممتاز فقط از بعد اشرافیت مد نظر نیست و این ممتازیت می تواند نظامی یا خانوادگی و نسبی و سببی هم باشد

 اگر چه بیشتر مواقع ممتازیت سیاسی، اشرافیت بدنبال هم داشته است. که سنای روم را می توان نمونه این نوع حکمرانی دانست.

نکته دارای اهمیت این است که بعد از انقلاب فرانسه دو مفهوم آریستوکراسی و الگاریشی به هم نزدیک شده است و بعد از جنگ جهانی دوم نخبه سالاری برای هیئت حاکمه ممتاز متداول گشت

می توان ادعا کرد بار مثبت معنایی آریستوکراسی در گذر زمان کاهش یافته است و زمانی می توان ازآن دفاع بهتری نمود که این طبقه ممتاز داری نخبگی هم باشند.

 

 

نویسنده : سید محسن مدنی 

 

نمایش بیشتر

سید محسن مدنی بجستانی

مهندس برق قدرت - فوق لیسانس علوم سیاسی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا