دانش و تاریخ سیاسی

آگاهی سیاسی , ضرورت آگاهی سیاسی و دلایل سیاست گریزی

ضرورت آگاهی سیاسی و دلایل سیاست گریزی

political awareness

 نه من ز بی عملی ملولم و بس

ملامت علما هم ز علم بی عمل است  – حافظ

در میان علوم اجتماعی مدرن، بی تردید سیاست پیچیده ترین و پردامنه ترین علم است و عرصه سیاسی به دلیل پیوند نزدیک با زندگی پر التهاب دنیای کنونی تنها به مخاطبانی خاص محدود نمی شود.به عبارتی ، امروزه دیگر این عقیده عامیانه که سیاست ورزی کار سیاستمداران است مصداق ندارد.زیرا فراگیر شدن عرصه سیاست در سطح اجتماعی (میان مردم)،در سطح ملی( میان مردم و دولت) و در سطح بین المللی(میان دولتها و سازمانهای جهانی) نشان دهنده حضور گسترده همه در این عرصه است.

واژه سیاست در بین افراد مختلف، احساسات متفاوتی را برمی انگیزد. ترس، سخره گری، امید، عدم اعتماد و شکاکیت. مساله این است که ما از کدام زاویه به سیاست  می نگریم و تا چه اندازه،شرکت مردم در زندگی سیاسی را به مصلحت می دانیم. نظریه های سیاسی پاسخ متفاوتی به این پرسش ها داده اند.احساسات،منافع و دیدگاه فرد نسبت به قدرت و موقعیت مکانی و زمانی در شکل دادن  پاسخ ها موثرند.در مجموع ،نظریه پردازان نسبت به عامه مردم نسبت به سیاست خوش بین ترند. اندیشمندان اغلب در سیاست امکاناتی را برای بهبود زندگی بشر می بینند که در صورت بهره برداری، سودمند خواهد بود.برای نمونه برنارد کریک در کتاب «در دفاع از سیاست»،سیاست را شایسته ستایش می داند. زیرا به باور او، سیاست دغدغه  ذهنی افراد آزاد و خاص عرصه آزادی است.. از دیدگاه کریک سیاست، نظم ساز، مدافع مدارا و تضمین کننده اداره جامعه، بدون نیاز به خشونت است.از  این منظر فقدان امر سیاسی خاص جوامع تمامیت خواه می باشد.

با توجه به نکات یاد شده، شناخت سیاست و سیاست ورزی( به ویژه در عرصه علمی و نظری) به دلایل زیر ضروری است:

– شناخت امور عمومی (سپهر عمومی و جامعه مدنی و گروههای مردم نهادو…).

-شناخت تعامل مناسب مردم (جامعه) و حکومت (دولت).

-به هم پیوستگی و بین رشته ای بودن علوم سیاسی و تعامل آن با سایر علوم (به ویژه علوم اجتماعی و انسانی در معنای عام).

-داشتن آگاهی و دانش سیاسی برای داشتن کنش مناسب اجتماعی و جلوگیری از تکرار اشتباهات

. -شناخت نسبی عوام فریبی و دستیابی به واقعیت ها در عرصه های اجتماعی و سیاسی.

-شناخت رهبران سیاسی (به ویژه رهبران مسئول و پاسخگو در برابر رهبران عقیدتی و غیر پاسحگو).

با این همه چرا  بیشتر مردم از سیاست ورزی دوری می کنند؟ به نظر میرسد عمده دلایل پرهیز از ورود در این عرصه به موارد زیر مربوط می باشد:

-نا آگاهی (بیشتر مردم از چیزی که در باره آن نمی دانند ، دوری می کنند.

-ترس (به دلیل اینکه عرصه سیاست در جامعه ما با خشونت آمیخته شده، مردم از ورود به این عرصه می ترسند).

– بی فایده دانستن، (امروزه بیشتر مردم احساس می کنند سیاست ورزی نه تنها نفعی برای آنها ندارد بلکه تصور می کنند موجب هزینه برای آنها خواهد شد).

– بسیاری سیاست را مترادف زور،تزویر،دروغ، ریا، شعار گرایی،عوام فریبی می دانند. (این امر به دلیل رفتار سیاستمداران و پیشینه تاریخی و طولانی و ماندگار حکومتهاست).

-یکی پنداشتن و همسان پنداشتن دانش سیاسی با رفتار سیاسی.

-تک انگاری زندگی اجتماعی و محدود پنداشتن آن به حوزه خصوصی.

– نیآموختن گفتگو،بحث و مناظره منطقی و مسالمت آمیز در خانواده و جامعه.

-توهم و توطئه تصور کردن سیاست و رفتار سیاسی.

-سهل انگاشتن موضوعات سیاست و کنش های سیاسی و بی نیاز دانستن آن از تبیین، تحلیل و استدلال.

-افسانه (اسطوره) دانستن سیاست (علمی ندانستن سیاست).

-نقطه ضعف دانستن نسبی بودن و دگرگون شوندگی نظریه های سیاسی.

 

و…

نمایش بیشتر

سید محسن مدنی بجستانی

مهندس برق قدرت - فوق لیسانس علوم سیاسی

1 دیدگاه

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا