اندیشه سیاسی
سازهانگاری و ابعاد ماهوی روابط بین الملل – قسم نهم خلاصه کتاب تحول در نظریه های روابط بین الملل

سازهانگاری و ابعاد ماهوی روابط بین الملل
آنارشی و نظم
- ونت : آنارشی چیزی است که دولتها از آن میفهمند ==‹ آنارشی فی نفسه ظرفی خالی و فاقد هرنوع منطق درونی است.==‹ آنارشی نه لزوما تعرضآمیز است و نه مبتنی بر همکاری.
- خودیاری ازذات نظام برنمیخیزد بلکه پدیدهای نسبتا جدید است و ناشی از گسترش برداشت مدرن از حاکمیت همراه با تاکید آن بروابستگی به مشروعیت داخلی دولتها است.
- هویت کنشگران را شرایط آنارشیک تعیین نمیکند ، این تعاملات آنهاست که هویت آنها را مشخص میکند و بسته به این هویت خود و دیگری است که آنارشی معنای خود را مییابد.
- دو ساختاری که در سیاست ب رفتار دولتها را تعیین میکند : آنارشی و ساختار هویتها و منافع در نظام که به شکلی بیناذهنی تکوین مییابد.
- عمل انسانها بر اساس معانی پدیدهها برای آنهاست و در نتیجه آنارشی و خودیاری قبل از تعامل دولتها هیچ معنایی ندارند.
- نکته دیگر محدود نساختن هنجارها و قواعد نظام یا جامعه ب ی به قواعد و هنجارهای «خوب» است ، یعنی آنچه که باعث کاهش خشونت میشود .یک نظام ب میتواند واجد قواعد و هنجارهایی باشد که باعث افزایش خشونت نیز میشوند.
نهادهای ب ی و همکاری :
- ونت : نهادها واحدهای شناختیاند که مستقل از انگارههای کنشگران در این مورد که جهان چگونه عمل میکند ،وجود ندارند.
- هویتها ، نهادها و منافع ناشی از فرایندهای اجتماعی متعاملی اند که برای سمت دادن به رفتار خود برآن تکیه میکنیم اما از قبل داده شده (pregiven)و مسلم پنداشته شده نیستند.
- ونت : «نهداهای ب ی به کنشگران دولتی به عنوان سوژههای حیات ب ی قوام میبخشد ، به این معنا که تعامل معنا دارد میان آنها را امکان پذیر میکنند.
- سازهانگاران بر آناند که همکاری تنها شکل تعاملات در درون جامعه دولتها نیست .
- عناصری از واقعگرایی ، آرمان گرایی و خرد گرایی در ر.ب وجود دارد و امکان غلبه هر سه مدل در نظام ب است.
تحول در نظام بین الملل:
- موضع سازهانگاری در وهله نخست نسبت به تغییر «لاادری» است . یعنی میتواند بگوید چرا و چگونه رخ میدهد و یا چرا تغییرات در سطح وسیع رخ نمیدهد ، اما خود را مقید به یک دیدگاه طرفدار یا مخالف تغییر ، نمیسازد.
- تغییر هویتها در بلند مدت میتواند به تغییر ساختارهای منجر شود.
- ونت برآن است که فرهنگ ر.ب یا سرشت نظام در کل سه حالت میتواند داشته باشد ، هابزی ، لاکی ، کانتی.==‹ این سه سرشت بر اساس انتخاب گروه بزرگی از دولتهاست ، یعنی این دولتها هستند که سرشت آنارشیک ب را انتخاب میکنند.آنچه دولتها انجام میدهند وابسته به این است که هویتها و منافع آنها چیستند و هویتها و منافع نیز تغییر میکنند.==‹ آنچه مهم است : هویتها و منافع چگونه ساخته میشوند .برای این کار بررسی معنای بیناذهنی لازم است .
- ونت برآن است که با توسل و تاکید بر عمل میان دولتها میتواند فرایند میان دولتها را احیا کند و این به معنای آن است که همه نوع تحولی را با هرنوع سمت و سویی میتوانند توضیح دهند.
- کوزلووسکی و کراتوچویل به صراحت به دنبال توضیح تحول در نظام باند: « در سیاست ب کنشگران از طریق کنش هایشان نظام را بازتولید یا متحول میکنند.تغییر بنیادین در نظام ب هنگامی رخ میدهد که کنشگران از طریق رویههای خود هنجارها و قواعد تشکیل دهنده تعاملات ب ی را تغییر میدهند.علاوه براین بازتولید رویه کنشگران ب ی ( دولتها ) وابسته به بازتولید رویههای کنشگران داخلی ( افراد وگروهها ) است.
- سازهانگاران براناند که هویتها و هنجارهای اجتماعی میتوانند با روابط نهادینه شکل گیرند و تغییر پیدا کنند.==‹ یعنی حتی اگر دولتها در ابتدا به عنوان موجوداتی خود مختار و خود محور و خودخواه و منفهت جو در مقابل یکدیگر قرار گیرند ، اما در یک فرایند مستمر مبتنی بر همکاری ممکن است به کنشگران غیر خود محور و نوعدوست تبدیل شوند . ==‹ اولویتهای بنیادی کنشگر تغییر مییابد.
- نهادهای ب ی عرصههایی هستند که هنجارها درون آنها به کار گرفته میشوند، تفسیر میشوند و دچار تحول میشوند و نیز ناشرین هنجارها هستند و کنشگران را جامعه جامعه پذیر میکنند .==‹ تغییر در نظام ب میتواند از طریق این نهادها صورت گیرد.
- توجه مشترک (غیر ونت ) همه سازهانگارها چگونه ساخته شدن هویت دولت است.
- کوزلووسکی و کراتوچویل : دولتها صرفا واحدهایی حقوقی یا سازمانی رسمی نیستند ، بلکه مجموعهای از رویه هایی که به شکل هنجاری قوام یافتهاند و گروهی از افراد از طریق آنها نوع خاصی از تجمع سیاسی را تشکیل میدهند.
- خاصیت برساخته برجسته در نظام ب «حاکمیت » است که بنیادی ترین نهاد در جامعه ب محسوب میشود و بنیان قوام بخش دولت است.حاکمیت قاعده همزیستی دردرون نظام دولتها بوده ، هویت های سیاسی را تعریف کرده است ==‹ حاکمیت مفهومی ذاتا اجتماعی است.
- حاکمیت تنها زمانی میتواند وجود داشته باشد که درون چارچوبی اجتماعی قرار گیرد که آن را به استناد نیتمندی جمعی معتبر میشناسد.
- شناسایی یک بعد بسیار روشن برساختگی است اما سایر ابعاد مثل جمعیت ، سرزمین و اقتدا نیز برساختهاند.
- توجه به برساختگی تاریخی جامعه ب ی موجود با نهادها و رویههای آن که جنبه اروپامدارانه دارند ، ار مسایل مورد توجه سازهانگاران است.این برداشتهای غرب از حاکمیت است که باعث میشود در مواجهه با غیر غرب در مورد حاکمیت یا عدم حاکمیت آنها تصمیم بگیرد.
- در مورد تغییرپذیری سازهانگاران آن را ممکن اما مشکل میدانند.
ارزیابی
- در مورد منزلت سازهانگاری اتفاق نظر وجود ندارد و نیز نمیتوان آن را یک نظریه یا کلیت یکپارچه دانست.
- سازهانگاران به دلیل میانه بودن مورد انتقاد همه قرار میگیرند.
- کراسنر از دید مادی گرایانه بر آن است که دادههای تجربی موید نظر ونت نیست ، در ر.ب هنجارها بسیار شکنندهاند.==‹ کنشگران به توانیهای مادی اهمیت میدهند.
- یکی از انتقادهای اصلی توجه صرف به بازیگران دولتی است .این هم به دلیل این است که کنشگران دولتی هنوز اهمیت بیشتری دارد