ملل و فرهنگویژه های جهان وطنی
موضوعات داغ

سخت می خواهم که در آغوش تنگ آرم ترا – دهم تیر ماه روز گرامیداشت صائب تبریزی

ای که می پرسی چه پیش آمد که پیدا نیستی / خویشتن را کرده ام گم تا طلبکارم ترا

دهم تیر ماه روز گرامیداشت صائب تبریزی

سخت می خواهم که در آغوش تنگ آرم ترا

هر قدر افشرده‌ای دل را، بیفشارم ترا

 

عمرها شد تا کمند آه را چین می کنم

بر امید آن که روزی در کمند آرم ترا

 

از لطافت گر چه ممکن نیست دیدن روی تو

رو به هر جانب که آرم در نظر دارم ترا

 

در سر مستی گر از زانوی من بالین کنی

بوسه در لعل شراب آلود نگذارم ترا

 

می شود نیلوفری از برگ گل اندام تو

من به جرأت در بغل چون تنگ افشارم ترا؟

 

از نگاه خشک، منع چشم من انصاف نیست

دست گل چیدن ندارم، خار دیوارم ترا

 

ناشنیدن می شود مهر دهانم بی سخن

گر غباری هست بر خاطر ز گفتارم ترا

 

از رهایی هر زمان بودم اسیر عالمی

فارغم از هر دو عالم تا گرفتارم ترا

 

ای که می پرسی چه پیش آمد که پیدا نیستی

خویشتن را کرده ام گم تا طلبکارم ترا

 

از من ای آرام جان، احوال صائب را مپرس

خاطر آسوده‌ای داری، چه آزارم ترا؟

 

نمایش بیشتر

سید محسن مدنی بجستانی

مهندس برق قدرت - فوق لیسانس علوم سیاسی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا