ملل و فرهنگویدیو
موضوعات داغ

شیخ مصطفی اسماعیل” «اکبرالقراء» ” ؛ از پوشش فاخر تا دوری از سیاست«سیاست، بازی پول در پول است»+ ویدیو

بخشندگی و دست و دلباز بودن، دوری از سیاست، علاقه‌داشتن به پوشیدن لباس‌های شیک و سوارشدن بر خودروهای فاخر، روشنفکربودن و مبالغه‌ نکردن در گرفتن دستمزد از ویژگی‌های شخصیتی مرحوم شیخ مصطفی اسماعیل بود.

نام مصطفی اسماعیل
نام کامل مصطفی محمد المرسی ابراهیم اسماعیل
لقب ملک القراء؛ اکبر القراء.
تاریخ‌ولادت ۲۷ خرداد ۱۲۸۴ شمسی
محل ولادت روستای میت غزال، واقع در استان غربیه مصر
تاریخ‌وفات ۵ دی ۱۳۵۷ شمسی
محل وفات بیمارستانی در اسکندریه- تشییع در قاهره – خاکسپاری در روستای میت غزال(محل ولادت)
محل‌تحصیل مصر – شهر طنطا
ملیت مصری
شهره در قاری بین المللی قرآن کریم؛
مذهب اسلام – اهل سنت

عاطف؛ فرزند ارشد پسر شیخ مصطفی اسماعیل

مصاحبه با فرزند ایشان

 

برنامه زندگی وی چگونه بود و چه چیزهایی را بیشتر دوست داشت؟

روزانه کمتر از ۶ ساعت می‌خوابید و قبل از نماز صبح برمی‌خاست، طبق برنامه کارهایش را انجام می‌داد و هر روز قرآن تلاوت می‌کرد، با همکاران و دوستان تماس می‌گرفت، شیک‌پوشی را دوست داشت و همیشه لباس‌های شیک می‌خرید، غذای مورد علاقه وی گوشت و به‌ویژه گوشت کبوتر بود، در رفاه زندگی می‌کرد و ساکن منطقه «الزمالک» در نزدیکی رود نیل بود و به خرید املاک نیز علاقه داشت.ـ سیاست مصر را چگونه ارزیابی می‌کرد؟

از سیاست دوری می‌کرد و جمله‌ای معروف با این مضمون داشت که می‌گفت «سیاست، بازی پول در پول است»، و اعتقاد داشت همه به خاطر پول و مال به دنبال قدرت و کرسی هستند.

………………………..
………………………..

به گزارش ایکنا؛ شیخ مصطفی اسماعیل از قاریان برجسته در کشور مصر بود که از وی به عنوان «ملک القراء» و یکی از بزرگترین قاریان معاصر نام برده می‌شود.

استاد مصطفی اسماعیل جهت حضور در محافل تلاوت قرآن به کشورهای مختلفی سفر کرد، از کشورهای اسلامی و عربی همچون سوریه، عراق، عربستان، فلسطین، لبنان و… گرفته تا ترکیه، پاکستان، مالزی و اندونزی، و همچنین کشورهای غربی همچون فرانسه، آلمان، کانادا و آمریکا و… ضمن این که مدال‌های افتخار متعددی نیز در این سفرها و از طرف مسئولان این کشورها دریافت کرد.

این قاری پرآوازه مصری در ۱۷ ژوئن ۱۹۰۵ میلادی (۲۷ خرداد ۱۲۸۴ هجری شمسی) در روستای «میت غزال» از توابع شهرستان «سنطه» در استان «الغربیه» مصر متولد شد و سرانجام پس از عمری خدمت به قرآن در سال ۱۹۷۸ میلادی (۱۳۵۷ شمسی) در سن ۷۳ سالگی به ‌سوی معبود شتافت.

شیخ مصطفی اسماعیل در ۲۲ دسامبر ۱۹۷۸ میلادی در بازگشت از شهر دمیاط (پس از قرائت آخرین تلاوت عمرش از سوره کهف) دچار سکته مغزی شده، و یک روز بعد به بیمارستان منتقل شد، سه روز در بیمارستان تحت نظر بود تا این که در ۲۵ دسامبر جان به جان آفرین تسلیم کرد، و فردای آن روز یعنی ۲۶ دسامبر مراسم تشییع جنازه در اطراف میدان «التحریر» قاهره و مسجدعمرمکرم با حضور مقامات و شخصیت‌های مهم برگزار شد که به‌طور مستقیم از تلویزیون پخش می‌شد، و سپس پیکر ایشان را به روستای میت غزال(زادگاهش) منتقل کردند تا طبق وصیت شیخ در خانه خودش دفن شود.
در همین راستا، پایگاه خبری «المصری الیوم»؛ گفت‌وگویی با عاطف، فرزند پسر ارشد مرحوم مصطفی اسماعیل و دانش‌آموخته کشور آلمان انجام داده است که ترجمه فارسی این گفت‌وگو تقدیم می‌شود:
خانواده ثروتمند و رفاه خانوادگی، ادب اصیل، ازدواج زود‌هنگام، بخشندگی و دست و دلبازی نسبت به خانواده، رقابت او با دیگر قاریان و مشکلات وی با شیخ محمود خلیل الحصری، نحوه نزدیک‌شدن به پادشاهان و رؤسای جمهور و خاطره‌ای از سرقت ساعت در شب عروسی از جمله مطالبی است که در این گفت‌وگو به آن پرداخته شده است.
ـ در ابتدا بفرمایید که در حال حاضر اعضای خانواده شیخ مصطفی اسماعیل کجاست؟
اعضای خانواده مرحوم مصطفی اسماعیل در روستای «میت غزال» محل تولد وی از توابع استان الغربیه و شهرهای طنطا و قاهره ساکن هستند، پدرم ۳ فرزند پسر و ۳ فرزند دختر داشت که من بزرگترین فرزند پسر خانواده هستم، نام کامل پدرم «مصطفی محمد مرسی اسماعیل» بود.وی در ۱۷ ژوئن ۱۹۰۵ (۲۷ خرداد ۱۲۸۴) در یک خانواده ثروتمند به دنیا آمد، و هنگامی که فوت کرد من ۴۵ ساله بودم.
درباره تولد و بزرگ شدن پدر خود بفرمایید؟
پدرم در یک خانواده ثرتمند به دنیا آمد و در بین ۹ فرزند، بزرگترین فرزند خانواده بود، وی در کودکی به شلوغی و شرور بودن مشهور بود و از سوی پدر و پدربزرگش مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفت، از سنین کودکی و با تشویق و نظارت پدربزرگش در مکتب‌خانه روستا شروع به حفظ قرآن کرد و قبل از ۱۲ سالگی موفق به حفظ کل قرآن شد و به قواعد تلاوت و تجوید قرآن نیز به طور کامل مسلط شد، طبق خواسته پدربزرگم، وی وارد آموزشگاه «الاحمدی» الازهر در شهر طنطا شده و به فراگیری علوم دینی پرداخت، و به واسطه صدای بی‌نظیری که داشت با تلاوت قرآن در مساجد روستا معروف شد، و در ۱۸ سالگی با خواندن اذان و تشویق پدرش برای تلاوت قرآن و اذان در روستاهای همجوار، بیشتر شناخته شد.
ـ نخستین دستمزدی که شیخ مصطفی اسماعیل گرفت، چقدر بود؟
پدرم می‌گفت برای نخستین در یکی از روستاهای همجوار در قبال تلاوت قرآن ۷ قرش مصر دستمزد گرفتم، اما به خاطر ترس از پدر و پدربزرگم به آنها چیزی نگفتم، زیرا آنها اعتقاد داشتند که تلاوت قرآن باید برای خود قرآن باشد نه برای پول و مال. پس از آن از روستای «کفر سالم» تماس گرفتند که سه روز در روستای آن‌ها مانده و به تلاوت قرآن بپردازم، در آن روستا ۷۰ قرش پول در مقابل تلاوت قرآن دادند و این دومین دستمزد من در تلاوت قرآن بود.اما با این وجود از کسی بیشتر از حد توانش پول نمی‌گرفت.
شیخ مصطفی اسماعیل با صدای بی‌نظیر و تلاوت دلنشین خود در روستاهای همجوار و جاهای دیگر معروف شد، اما این معروفیت در تحصیل وی در الازهر تاثیر گذاشت و سبب شد وی بین قرائت قرآن و تحصیل در الازهر، قرائت را انتخاب کند.

مرحوم پدرم در این باره گفته که عدم تکمیل درس در الازهر و حرف‌های اطرافیانم مدتی مرا تحت تاثیر خود قرار داد، اما موفقیتم در قرآن باعث شد اعتماد به نفس داشته باشم، بنابراین بعد از ازدواج در «طنطا» مانده و از مشاهیر استان «غربیه» شدم.

ـ درباره چگونگی ازوداج شیخ مصطفی اسماعیل بفرمایید؟
پدرم هنگامی که برای قرائت در سالروز وفات سعد زغلول (رهبر انقلاب ۱۹۱۹ مصر) در شهر «دمیاط» دعوت شده بود، با دعوت یکی روحانی ثروتمند به خانه وی می‌رود و آنجا با دختر این روحانی آشنا می‌شود، و پس از فوت آن مرد روحانی، پدرم در سن ۲۳ سالگی با این دختر ازدواج کرد.

مرحوم پدرم در خاطرات خود درباره ازدواجش گفته که با ازدواج زودهنگام، خیلی زود فعالیتم گسترده شد و به همین خاطر برای هماهنگی بیشتر با علاقه‌مندان یک دفتر نیز باز کردم. بعد از عروسی نیز و در راه بازگشت دزدان با بستن راه وی، ساعت طلایی وی را به سرقت بردند.

ـ درباره تعامل بین مصطفی اسماعیل و رقیبان وی در قرائت بگوئید؟
همانطوری که می‌دانید قاریان رقیب تلاش می‌کنند تا رقیبان خود را کنار بزنند، هنگامی که پدرم جوان بوده برای قرائت در قاهره دعوت می‌شود که «شیخ محمد سلامه»، قاری معروف نیز دعوت بوده است، اما شیخ محمد سلامه قاریان دیگر را دوست نداشت به همین خاطر تا پایان شب به تلاوت قرآن پرداخته تا برای قاریان دیگر فرصت تلاوت پیش نیاید، اما پدرم موفق به قرائت می‌شود و در این بین «شیخ درویش الحریری» را که او نیز قاری معروفی است، می‌بیند، که شیخ الحریری قرائت پدرم را تحسین می‌کند، علاوه بر این نیز رقابت سختی نیز بین پدرم و شیخ محمود خلیل الحصری وجود داشت، اما الحصری موفق به حذف پدرم از صحنه نشد.

ـ شیخ مصطفی اسماعیل چگونه به عضویت اتحادیه قاریان درآمد؟

پدرم یک بار به صورت اتفاقی برای تعمیر خودروی خود به قاهره می‌رود که صاحب مکانیکی به وی می‌گوید که تعمیر خودروی وی سه ساعت طول می‌کشد، که او تصمیم می‌گیرد که در این سه ساعت به مقر اتحادیه قاریان برود که از پدرم برای تلاوت قرآن دعوت می‌شود که این تلاوت بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد که در همان زمان از وی برای تلاوت در محفل جشن ولادت پیامبر (ص) در مسجد امام حسین قاهره دعوت می‌شود و تلاوت وی در آنجا به صورت مستقیم از رادیو پخش شد و مورد تحسین همه قرار گرفت و بدین ترتیب به اتحادیه قاریان و رادیو مصر راه یافت.
ـ پس از پخش نخستین قرائت در رادیو چه اتفاقی افتاد؟
به مناسبت شب قدر از سوی قصر پادشاهی دعوت‌نامه‌ای برای پدرم آمد، چرا که صدای وی مورد توجه ملک فاروق(پادشاه پیشین مصر) قرار گرفته بود، پس از شب قدر در ابریل سال ۱۹۴۵ میلادی و سالگرد وفات ملک «احمد فؤاد» (پادشاه مصر از ژوئیه ۱۹۵۲ تا ژوئن ۱۹۵۳) نیز در قصر به تلاوت قرآن پرداخت و به این ترتیب در طول قرائت‌هایش با ملک فاروق بسیار ملاقات کرد.
ـ پس از فروپاشی پادشاهی مصر و با وجود کثرت قراء در زمان مصطفی اسماعیل، وی چگونه به روابطش با رؤسای جمهور ادامه داد؟
رؤسای جمهور از جمله محمد نجیب، جمال عبدالناصر و انور سادات پدرم را دوست داشتند، بنابراین وی به‌عنوان قاری رسمی ریاست‌جمهوری باقی ماند و در بسیاری از سفرها آن‌ها را همراهی می‌کرد، من نیز به خاطر مشکلی که میان شیخ الحصری و دیگر قاریان از جمله پدرم وجود داشت، تصمیم داشتم از شیخ الحصری به انور سادات شکایت کنم، اما پدرم این شکایت را نپذیرفت.

ـ ماجرای سفر مصطفی اسماعیل به همراه انور سادات به قدس و قرائت قرآن در این شهر چیست؟

موضوع از این قرار است که انور سادات از شیخ مصطفی اسماعیل خواسته بود وی را در سفر تاریخی به قدس در سال ۱۹۷۷ میلادی همراهی کند، شیخ مصطفی اسماعیل نیز به همراه هیئت رسمی در این سفر حضور یافت و در قدس به تلاوت قرآن پرداخت، اما با وجود پخش این سفر از تلویزیون رسمی، روزنامه‌ها شایعه کردند که شیخ طبلاوی و شیخ نصرالدین طوبار نیز در این سفر حضور داشتند، اما مصطفی اسماعیل تنها قاری موجود در سفر بود.

………..

ـ چرا بدون اطلاع پدرتان به انور سادات نامه نوشتید تا مشکلات قاریان با محمود خلیل الحصری را مطرح کنید؟

به دلیل مشکلی که بین قاریان از جمله مرحوم پدرم، شیخ عبدالباسط و شیخ محمودعلی البنا با شیخ محمود خلیل الحصری وجود داشت و آنها از این مشکل رنج می‌بردند از طریق جهان سادات ملکه مصر(همسر انور سادات)، این شکایت را برای انور سادات مطرح کردم.

ـ نزدیکترین دوستان مصطفی اسماعیل چه کسانی بودند؟

شیخ عبدالباسط و شیخ البنا از نزدیکترین دوستان وی بودند، اما وی با برخی از فعالان عرصه هنر و موسیقی نیز دوست بود.

ـ برنامه زندگی وی چگونه بود و چه چیزهایی را بیشتر دوست داشت؟

روزانه کمتر از ۶ ساعت می‌خوابید و قبل از نماز صبح برمی‌خاست، طبق برنامه کارهایش را انجام می‌داد و هر روز قرآن تلاوت می‌کرد، با همکاران و دوستان تماس می‌گرفت، شیک‌پوشی را دوست داشت و همیشه لباس‌های شیک می‌خرید، غذای مورد علاقه وی گوشت و به‌ویژه گوشت کبوتر بود، در رفاه زندگی می‌کرد و ساکن منطقه «الزمالک» در نزدیکی رود نیل بود و به خرید املاک نیز علاقه داشت.ـ سیاست مصر را چگونه ارزیابی می‌کرد؟

از سیاست دوری می‌کرد و جمله‌ای معروف با این مضمون داشت که می‌گفت «سیاست، بازی پول در پول است»، و اعتقاد داشت همه به خاطر پول و مال به دنبال قدرت و کرسی هستند.
…………….

…………….
به گفته فرزند مصطفی اسماعیل، وی فردی روشنفکر بوده و با ازدواج فرزندش با زن آلمانی مخالفت نکرده، بلکه بدون تغییر دین با این ازدواج موافقت کرده است.

منبع :

https://newsin.ir/fa/content/11706490/

………..

…………
………………….

تلاوت مجلسی سوره مبارکه ضحی از مصطفی اسماعیل

نمایش بیشتر

سید محسن مدنی بجستانی

مهندس برق قدرت - فوق لیسانس علوم سیاسی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا