فرهنگ سیاسی روسیه: ریشهها، ابعاد و پیامدها
نویسندگان: جهانگیر کرمی: دانشیار گروه مطالعات روسیه، دانشکده مطالعات جهان رقیه کرامتی نیا: دانشآموخته کارشناسی ارشد رشته مطالعات روسیه فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز - دوره 23، شماره 99، پاییز 1396.

فرهنگ سیاسی روسیه: ریشهها، ابعاد و پیامدها
فرهنگ سیاسی از جمله مفاهیمی است که در دهههای اخیر برای تبیین رفتارهای سیاسی مردمان یک جامعه با همدیگر و با دولتها و تعاملات دولتها با مردم مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. فرهنگ سیاسی امری پویاست که در گذر زمان شکل گرفته و جریان مییابد. در روسیه نیز در سالهای اخیر به دنبال تحولات پس از فروپاشی کمونیسم و دوران یلتسین و سپس با روی کار آمدن و تداوم نظام سیاسی جدید به وسیله پوتین، این موضوع برای تحلیل تداوم و پایایی پوتینیسم بسیار مورد توجه قرار گرفته است. پرسش اصلی این مقاله این استکه فرهنگ سیاسی روسیه چه تحولاتی داشته و در دوره جدید در چه وضعیتی است؟ در پاسخ به سوال فوق این فرضیه اصلی مطرح میشود که فرهنگ سیاسی روسیه از شکل سنتی آن در دوره پیش از پتر با مدرنیسم و الزامات آن همزیستی یافته و در دوره جدید با وجود تحولات مهم در حوزه ارتباطات و نهادهای مدنی همچنان بازتولید شده و بر رفتارهای سیاسی تاثیرگذار بوده است. برای بررسی این موضوع، نخست به ارائه مفهوم فرهنگ سیاسی پرداخته و سپس تطور و تکوین آن را در روسیه بحث کردهایم. ابعاد و ویژگیهای فرهنگ سیاسی روسیه موضوع بحث بعدی است و در پایان تاثیر آن را بر جامعه ارائه نمودهایم. موضوع روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و برای اجرای آن از روش کتابخانهای و فضای مجازی استفاده شده است.
خلاصه ماشینی:
دولت گرایی که بر نقش غالب دولت درجامعه اشاره دارد، قرن های متمـادی شـیوه مسلط زندگی اجتماعی در روسیه بود و ناگزیر دیگر ویژگی هـای فرهنـگ سیاسـی روسـیه از آن نشأت گرفته است که مهم ترین آنها عبارت هستند از (۴٢-٢٠١۶۴١,Омельченко): ماهیـت استبدادی حکومت که متمایزکننده نظام دولتی روسیه تقریبا در تمـامی مراحـل تـاریخی آن است ؛ تسلط سیاسی بوروکراسی که مرتبط با دولـت گرایـی جامعـه اسـت و بـه ویـژه پـس از اصلاحات پتر کبیر به طور عمده با ماهیـت بوروکراتیـک مـدیریت دولتـی و بـدون مـشارکت گروه ها و نهادهای جامعه در روسیه استقرار یافته است ؛ پدرسـالاری و ماهیـت پدرسـالارانه در روابط قدرت (تلاش دولت برای سرپرستی و قیم بودن جامعه و دخالـت در زنـدگی خـصوصی شهروندان )؛ کلینتالیسم ٢ یا حامی پروری در نگرش عمومی به قدرت (به این معنـا کـه اعـضای جامعه تحت حمایت و حفاظت دولت باشند این موضـوع از زمـان پترکبیـر در عـادات جامعـه تحکیم شد)؛ سطح ضعیف ساختار جامعه (عدم توسعه و یا توسعه ضعیف ساختارها و نهادهای جامعه مدنی در رابطه با دولت به طور مستقل و خودمختار)؛ مقدس سازی (تقدیس ) حکومـت (تعریف دولت نه به معنای حقوقی آن که مشخصه فرهنگ سیاسی جوامع غربی است ، بلکـه از نظر تابعیت بی چون و چرا از اراده دولت (حکومت ) و خداگونه بودن آن )؛ شخصی سازی روابـط سیاسی که در آن عموم جامعه و خود دولت به تمرکز بر قوانین رسمی خو نگرفته اند، بلکه بـر شخصیت مدیر رهبر و رئیس دولت اتکا دارند؛ تعهد به رهبران کاریزماتیک (تمایل بـه بردگـی که مشخصه بسیاری از ملل شرقی است )؛ دولت گرایی و سنت های دولـت مطلقـه پدرسـالاری دولتی و نوع حاکمیت موروثی و پدرسالارانه طی دوره ای طولانی نه تنها تا حد زیـادی دامنـه سیاست های عمومی در روسیه را محدود کرد، بلکه تا حد زیادی مسبب و زمینـه سـاز ناتمـام ماندن و حتی محکوم به فنا شدن اکثریت اصـلاحات دولتـی صـورت گرفتـه در روسـیه شـده است (٢٠١۶۴٩,Омельченко).
کلیدواژه ها:
نظام سیاسی ، فرهنگ سیاسی ، روسیه ، دولتگرایی ، پدرسالاری و مسیحیت ارتدوکس
برای مشاهده کامل مقاله روی فایل مقابل کلیک کنید.
موعودگرایی:ترکیبی از سنتهای باستانی و آیین مسیحیت ارتدوکس و تحولات دولت و جامعه بهویژه درعصر مغولها،مردم روسرا به آینده خوشبین ساخته و موعودگرایی را بـه شکل ذاتی در روح این مردمان نهادینه کرده است.حتی به تعبیر بردیایف٢
این ویژگی بود که جامعه روس را از هر جامعه دیگری برای باروری اندیشه کمونیـسم کـه اندیـشهای بـه شـدت موعودگرا بود مستعدتر ساخت.
دنیسف٣فوتوریزم۴ را که به معنای اعتقاد به آینده و توجه ناکافی به زمان حـال اسـت از دیگر ویژگیهای فرهنگ سیاسی روسیه برمیشمارد.این مقوله بـه آرمـانگرایـی خـاص در فرهنگ سیاسی روسیه که یا غرق در گذشته و یا در آرزوی آیندهای نیامده است،اشـاره دارد.
به عقیده وی،عدم پذیرش مشکلات و مسائل واقعی جامعه روسیهاسـاس فوتـوریزم فرهنـگ سیاسی دراین کشوررا تشکیل میدهد.ُدر همین راستا سورکف،یکی از ویژگیهای فرهنـگ سیاسی روسیه را ایدهآلسازیاهداف مبارزه سیاسی میداند.این مسئله از زمان ایوان مخـوف و پترکبیر تا کمونیستها و اصلاحطلبان دهههای۸۰و۹۰میلادیدر روسیه دیده مـیشـود.
ویژگی اصلی فوتوریزم سیاسـی در روسـیه،موعـودگرایی۵ اسـت)Денисов,۲۰۱۴.(حـدود قرنهای۱۵و۱۶میلادی،سرزمین روسیه اولین هجمـه موعـودگرایی را تجربـه کـرده اسـت. طبق رهنمود»روم سوم«۶ حقیقت مطلق در ارتدوکس تجسم نهـایی پیـدا مـیکنـد.پـس از
سـقوط امپراتـوری روم شـرقی در اواسـط قـرن پـانزدهممـیلادی،مـسکو متـولی مـسیحیت ارتدوکس شد و مرکزیت عرفانی به این شهرانتقال یافت.
از ایـنرو اسـت کـه پرسـتش تـزار مسکو اتفاق میافتد و روسیه را با نامیـدن»سـرزمین مقـدس روسـیه«۱ ارج مـینهنـد.البتـه ازدواج ایوان سوم با سوفیا پالِاولوگ۲ خواهرزاده آخرین امپراتور بیزانس و نصب عقـاب دو سـر بر روی برجهای کرملینموجب تحکیم انتقال رهبری دینی از قسطنطنیه به مسکو مـیشـود.
روسیه شیوع جدید موعودگرایی۳ البته از نوع شبه دینی(را در سالهای پس از انقلاب اکتبـر تجربه کرده است.زمانی که ایده»انترناسیونال سوم«۴ که در واقع،نمونه مشابه ایـده سـکولار روم سوم«بوددر روسیه شکل میگیرد.این ایده جدیـد ایـدئولوژی خـود را در مارکسیـسم لنینیسم بهدست آورده است که اساسابا ادعای برقراری عـدالت اجتمـاعی مطلـق در سراسـر جهان نقش مسیحایی به روسیه میدهـد)Пивоваров,۲۰۰۲:۳۴.(حتـی پـس از فروپاشـی اتحاد جماهیرشوروی نیز اندیشهگرانی چون دوگین۵
باور دارند کهاندیشه مسیحییت ارتدوکس به انتظار برایبازگشت عیسی مسیح قائل است.از نگاهویایده روسیواقعـیمـدعیاسـت کـه بشریت هنوز راه خود را پیدانکرده وهمچناندر جستجویآن است.
…….
به نظر من کسی که از نظر اعتقادی به مهدی علیه السلام معتقد باشد، نمی تواند دنباله روی اندیشه شبه دینی موعودگرایی مسیحییت ارتدوکس باشد.