سازمانهای بینالمللی

سازمان بینالمللی
سازمان بینالمللی، از نظر حقوق بینالملل، سازمانی است که عضوهای آن دولتها هستند.
اگر چه گاه برخی سازمانهایی که از سازمانهای غیر دولتی تشکیل میشوند نیز سازمان بینالمللی خوانده میشوند، ولی در این مقاله منظور از سازمان بینالمللی آن سازمانهای بینالمللی هستند که از دولتها تشکیل میشود.
صلاحیت سازمانهای بینالمللی عبارت از اختیاری است که به موجب تصویب اساسنامه برای اعضای سازمان داده میشود تا در چهارچوب آن به اهداف خود نایل آید.
اگر چه صلاحیت یک سازمان در اساسنامه تعیین میشود ولی در عمل در بسیاری موارد رجوع به صلاحیت صریح صورت نمیگیرد و یا موارد مندرج در اساسنامه برای پیشبرد فعالیت سازمان کافی نمیباشد ویا به طور صریح پیشبینی نه شده است
ویژگیهای سازمانهای بینالمللی
سازمانهای بینالمللی به تجمعی از دولتها اطلاق میشود که بر اساس یک سند تأسیس، تشکیل میشوند و اعضای آن اهداف مشترکی را در چارچوب نهادها و کارگزاریهای ویژه با فعالیت مستمر و مداوم دنبال میکنند.این سازمانها ویژگیهایی دارند که عبارتند از:
۱- اجتماع دولتها:
اصولاً سازمانهای بینالمللی توسط دولتها بوجود میآیند و دولتها پس از تأسیس یک سازمان، نمایندگان خود را به سازمان اعزام میکنند تا از منافع آنها دفاع کنند؛ برای مثال میتوان سازمان بینالمللی کار را نام برد که در آن علاوه بر نمایندگان دولتها، نمایندگان کارگران و کارفرمایان نیز در مذاکرات شترک میکنند و در اتخاذ تصمیم نیز دخالت میکنند. البته در بعضی از سازمانها، اعضای آن سازمانها نمایندۀ دولت نیستند بلکه نمایندۀ مردم هستند مثل پارلمان اروپا که در پی تحولات اخیر سازمانهای بینالمللی در اروپا ظهور کرده است.
۲- تصویب سند تأسیس:
برای تشکیل یک سازمان بینالمللی، علاوه بر اجتماع دولتها، تصویب سند تأسیس تحت عناوین (میثاق، منشور، اساسنامه و …) توسط اعضای آن سازمان لازم است چرا که بدون سند تأسیس، تجمع دولتها، مثل کنفرانسهای بینالمللی خواهد بود که برای مدت معین تشکیل و پس از آن خاتمه مییابد.
آثار سند تأسیس:
الف) اعلام موجودیت سازمان: هر سازمان با تصویب دولتها و با سند تأسیس، تشکیل میشود. البته نحوۀ تصویب سند سازمانها از همدیگر متفاوت هستند. در بعضی از آنها، تصویب سند تأسیس با موافقت بعضی از کشورها و در بعضی از آنها با موافقت همه کشورها و در بعضی نیز با موافقت عدهای خاص از کشورها صورت میپذیرد. برای مثال در بند ۳ ماده ۱۱۰ منشور سازمان ملل متحد، لازم الأجرا شدن منشور، منوط به تصویب کلیه اعضای دائمی شورای امنیت و اکثریت دولتهاست. و در ماده ۲۱ اساسنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شرط لازم الأجرا شدن اساسنامه، تصویب تعداد محدودی از دولتهاست مخصوصاً دولتهای هستهای است.
ب) احراز شخصیت حقوقی و بینالمللی: تصویب سند یک سازمان، موجب اعطای شخصیت حقوقی مستقل به سازمان است، به گونهای که آن سازمان پس از تأسیس، مستقلاً به حیات خود ادامه داده و جدای از مؤسس، دارای استقلال مالی خواهد بود و بدلیل داشتن شخصیت حقوقی مستقل دارای وظایف و اختیارات میباشد.
۳- اهداف مشترک:
سازمانهای بینالمللی برای اهداف خاصی بوجود میآیند، و اصلاً انگیزه تشکیل آنها به منظور رسیدن به اهداف مذکور میباشد. و همین اهداف سازمان است که چارچوب فعالیت سازمان را مشخص میکند. این سازمانها معمولاً دارای دو نوع هدف میباشند: اهداف عام و جهانی مثل سازمان ملل متحد که برای حفظ صلح وامنیت بین المللی تاسیس شده است و اهداف خاص: مانند اهداف نظامی (ناتو، ورشو، سنتو) یا اقتصادی مثل اپک و … میباشد.
۴- وجود نهادهای خاص:
لازمه تشکیل سازمانهای بینالمللی، وجود نهادهایی است که بتواند توسط آن به اهدافش برسد، و در صورت نبود این نهاد، دستیابی به اهداف سازمان ممکن نخواهد بود. برای مثال امکان و نهادهای سازمان ملل، اگر مجمع عمومی ،شواری امنیت و دبیرخانه سازمان نباشد کارهای سازمان ملل مختل میشود.
۵- تداوم و استمرار فعالیت:
پشتوانه تحقق اهداف سازمان بین المللی، فعالیت دائمی و مستمر آن سازمان است چرا که موضوعات و فعالیتهای سازمانهای بینالمللی، امور جهانی و بینالمللی میباشد، حل آن مسائل مستلزم فعالیت دائمی است به همین دلیل اکثر سازمانها مدت فعالیت خود را در سند تأسیس نمیآورند.
یکی دیگر از ویژگیهای سازمانهای بینالمللی، خصیصۀ بین الدولی بودن آنهاست ولی عملاً بعضی از اعضای سازمانها، که دولت و کشور نیستند، هم در آن سازمانها، عضو میشوند که البته این عضویت سازمانها، ضرری به این خصیصه نمیزند.
………………………………………………………………………………………
منابع:
۱- آقایی، داود؛ سازمانهای بینالمللی، تهران، نسل نیکان، ۱۳۸۲، چاپ اوّل، ص ۱۷.
۲- موسیزاده، رضا؛ سازمانهای بینالمللی، تهران، نشر میزان،۱۳۸۲، چاپ سوم، ص ۲۵.
۳- هریسی نژاد، کمال الدین؛ حقوق سازمانهای بینالمللی، تبریز، نشر دانیال، ۱۳۷۹، بی چا، ص ۳۳.
۴- ضیایی بیگدلی، محمدرضا؛ حقوق بینالملل عمومی، تهران، انتشارات گنج دانش، ۱۳۷۹، چاپ چهاردهم، ص ۲۰۹.