اندیشه سیاسی

لیبرالیسم ، قسمت دوم از خلاصه کتاب تحول در نظریه های روابط بین الملل، حمیرا مشیرزاده

  لیبرالیسم ، قسمت دوم از خلاصه کتاب تحول در نظریه های روابط بین الملل، حمیرا مشیرزاده 

             فصل اول: لیبرالیسم

رشته روابط بین الملل با لیبرالیسم آغاز شد. معاهده صلح ورسای، اعلامیه ویلسون و تأکید آن بر ایجاد سازوکارهای حفظ صلح مانند حقوق بین الملل، جامعه ملل، امنیت دسته جمعی، دیپلماسی علنی، کاهش تسلیحات ملی، تجارت آزاد، سازمان های بین المللی گواه این مدعاست. قبل از آن نیز اندیشمندان و نویسندگان لیبرالی چون کانت، جرمی بنتام و ویلیام پین مروج افکار لیبرالی مانند جلوگیری از جنگ و ایجاد صلح از طریق دموکراسی، کارگزاری های بشری، همکاری و تجارت بودند.

مفروضه های لیبرالیسم از  دیدگاه آستین و پتیفورد: عقلانی بودن انسان (عقلانیت ابزاری یعنی شکل دادن به منافع و تعقیب آن و فهم اصول اخلاقی)، آزادی فرد، برداشت مثبت از سرشت بشر، مؤثر بودن کارگزاری انسانی در جهت تغییر، عدم تکفیک میان قلمرو داخلی و بین المللی، تعهد به اجتماع جهان شمول بشری و نفوذپذیری مرزهای میان دولت ها.

گرچه در مورد لیبرالیسم نیز مانند سایر نظریه های روابط بین الملل دیدگاه های متفاوتی وجود دارد اما چهار محور اصلی بحث آنها را می توان به این صورت برشمرد: صلح دموکراتیک، فراملی گرایی، تأکید بر نقش تجارت و ارتباطات در کاهش جنگ ها   و ایجاد صلح و نهادگرایی.

نظریه صلح دموکراتیک از سوی کانت عنوان شده است مبنی بر اینکه دموکراسی ها با یکدیگر نمی جنگند بنابراین با ایجاد حکومت های دموکراتیک می توان به صلح جهانی و ابدی دست یافت.

فراملی گرایی بر روابطی برای روابط دولت ها و اهمیت بازیگران و سازمان هایی غیر از دولتها مانند شرکت های چندملیتی، گروههای انقلابی، اتحادیه های صنفی، شبکه های علمی و حتی افراد تأکید دارند. از مهمترین نمایندگان این دیدگاه کوهن و نای هستند. از نظر کوهن و نای سازمان ها یا بازیگران فراملی به پنج طریق بر روابط میان حکومت ها تأثیر می گذارند: ۱- تغییرات نگرشی ۲- پیشبرد کثرت گرایی ۳- ایجاد وابستگی و وابستگی متقابل ۴- ایجاد ابزارهای جدید تأثیرگذاری ۵- ظهور کنش گران جدید خودمختار یا شبه خودمختار در سیاست جهانی.

فرگوسن و منزباخ ادامه دهندگان نظریه فراملی گرایی در دوران پسابین الملل هستند که بر ظهور هویت های جدید مانند گروههای تروریستی، شرکت های چندملیتی در این دوران تأکید دارند و معتقدند که این گروهها موقعیت انحصاری دولت را از بین برده اند.

اندیشمندنی مانند وولف، زیمرن، نورمن اینجل، کارل دویچ، روزکرانس، ریچارد کوپر، کوهن و نای، ادوارد مورس و .. به عنوان نظریه پردازان تجارت، وابستگی متقابل و ارتباطات در روابط بین الملل اعتقاد داشتند که تجارت، وابستگی متقابل و ارتباطات موجب همگرایی، پیوند و همبستگی جهانی بین دولتها و ملتها و کاهش جنگ و پیشبرد صلح و رفاه از طریق اتحادیه های گمرکی، مناطق آزاد تجاری، افزایش مبادلات اقتصادی و ارتباطات اجتماعی، ایجاد اجتماعات سیاسی و امنیتی و رواج همکاریهای بین المللی می شود. آنها وجود اتحادیه اروپا را نمونه عینی این موقعیت می دانند.

نهادگرایی لیبرال و نولیبرال

نهادگرایی لیبرال دیدگاه خوشبینانه ای در مورد نقش نهادها و سازمان های بین المللی و رژیم های بین المللی در ایجاد صلح و ثبات بین المللی دارند. نظریه های کارکردگرایی، نوکارکردگرایی و نهادگرایی  نولیبرال شاخه های نهادگرایی لیبرال هستند.

از نظر کارکردگرایی، دیوید میترانی، دولت ها می توانند از طریق فعالیت مشترک در عرصه سیاست ملایم (حوزه اقتصادی و اجتماعی) و انتقال اقتدار خود به  اینگونه نهادها ابتدا به نوعی وحدت اقتصادی برسند که زمینه دستیابی به وحدت سیاسی و سپس همکاری بین المللی و نهایتاً برقراری صلح جهانی است.

سپس ارنست هاس نوکارکردگرایی را مطرح کرد که بر لزوم وجود نهادهای فراملی و فوق ملی در سطح منطقه اروپا تأکید کرد و اقتصاد و سیاست را کاملاً جدا از هم ندانست لذا موضوع سرریزی و سرایت همکاری از بخشی به بخش دیگر و همکاری بین بخشی و همگرایی بخشی را مطرح کرد. به این صورت که همکاری در یک بخش به بخش یا بخش های دیگر هم سرایت می کند و در حوزه سیاسی نیز مانند حوزه اقتصادی این همکاری ها امکان پذیر است.

نهادگرایی نولیبرال

نهادگرایی نولیبرال براساس دیدگاه کوهن، مهمترین نظریه پردازان این دیدگاه، ترکیبی از واقع گرایی ساختاری و وابستگی متقابل است و نظریه ای در باب رژیم های بین المللی از منظر نولیبرال است. بنابراین نظریه او نظریه همکاری بر پایه مفروضات واقع گرایی است. به عبارت دیگر نهادگرایی نولیبرال درصدد این است که نشان دهد چگونه با وجود آنارشیک بودن نظام بین الملل و افول هژمونی آمریکا، همکاری در این نظام تداوم می یابد. و همین جاست که رژیم های بین المللی اهمیت می یابند، زیرا رژیم ها ابزار پیش برنده همکاری پس از افول هژمونی هستند و دولت ها نیز، با وجود بی توجهی نسبت به دستاوردهای دیگران و سعی در به حداکثر رساندن دستاوردهای مطلق خود، منافع خود را با توجه به گزینش عقلانی در تداوم همکاری می بینند. کارکرد رژیم ها عبارتند از: ایجاد الگو در چارچوب حوزه های موضوعی، ارائه اطلاعات و افزایش مسئولیت پذیری در دولتها و کاهش هزینه مبادلات در چانه زنی های مشروع.

از دیدگاه نولیبرال ها آنارشی به معنای هرج و مرج نیست و همکاری در آن امکان پذیر است و این به معنای تلاش برای پیوند میان سنت واقع گرایی و سنت لیبرال در روابط بین الملل است.

نمایش بیشتر

سید محسن مدنی بجستانی

مهندس برق قدرت - فوق لیسانس علوم سیاسی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا