حکومت داری مطلوبسیاست

حکمرانی خوب یا حکمرانی مطلوب چیست؟ (حکومت داری مطلوب)

Good Governance

 

حکمرانی خوب یا حکمرانی مطلوب، در سه دهه اخیر به شدت مورد توجه محققان علوم اجتماعی بوده است. بانک جهانی (۱۹۸۹) در گزارشی به بررسی اثرات حاکمیت نامطلوب بر تاخیر رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه پرداخته‌است. در این گزارش، که ناشی از نگرانی‌های مربوط به رابطه توسعه، دموکراسی و موضوعات متنوع اجتماعی می‌باشد، مفهوم حکمرانی خوب مطرح گردیده‌است. نتایج گزارش بر این موضوع استوار است که ضعف در به کارگیری و عملی نمودن اصول حکمرانی خوب، یکی از مهمترین موانع رشد و توسعه در کشورهای افریقایی می‌باشد

 

در برخی از متون، حکمرانی خوب (Good Governance) به معنی دولت خوب (Good Government) نیز تعریف شده‌است، اما نمی‌توان این دو مفهوم را مترادف دانست، زیرا همه نهادهای جامعه در قوه مجربه خلاصه نشده و سایر نهادها نیز در روند اداره یک کشور به اندازه خود سهیم می‌باشند. اما در میان بسیاری از اندیشمندان این اتفاق نظر وجود دارد که وجود دولت خوب، شرط لازم برای حکمرانی خوب است. کمیسیون اقتصادی، اجتماعی آسیا و اقیانوس آرام (ESCAP) اصول مهم حکمرانی خوب و عوامل موثر در تقویت این اصول را تبیین نموده است؛ حکومت‌ها با احترام نهادن به این اصول و اجرایی نمودن آنها، می‌توانند گام‌های موثری در روند توسعه پایدار بردارند. ESCAP، اصول حکمرانی خوب دارد به شکل زیر تعریف می‌نماید:

مشارکت:

میزان مشارکت مردم در امور جامعه یکی از کلیدی‌ترین پایه‌های حکمرانی خوب به شمار می‌رود. مشارکت می‌تواند به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم (از طریق نهادهای قانونی) صورت گیرد. البته نمی‌توان انتظار داشت که در نظام تصمیم‌گیری یک کشور، تمامی نظرات موجود مد نظر قرار گیرد، بلکه مفهوم مشارکت در اینجا، اشاره به آزادی بیان و تنوع دیدگاه‌ها و سازماندهی یک جامعه مدنیدارد.

حاکمیت قانون:

حکمرانی خوب نیازمند چارچوب عادلانه‌ای از قوانین است که در بر گیرنده حمایت کامل از حقوق افراد (بویژه اقلیت‌ها) در جامعه بوده و به صورت شایسته‌ای اجرا گردد. لازم به ذکر است که اجرای عادلانه قوانین، مستلزم وجود نظام قضایی مستقل و یک بازوی اجرایی (پلیس) فساد ناپذیر برای این نظام می‌باشد.

شفافیت:

شفافیت، به معنی جریان آزاد اطلاعات و قابلیت دسترسی سهل و آسان به آن برای همه‌است. همچنین شفافیت را می‌توان آگاهی افراد جامعه از چگونگی اتخاذ و اجرای تصمیمات نیز دانست. در چنین شرایطی، رسانه‌های گروهی به راحتی قادر به تجزیه و تحلیل و نقد سیاست‌های اتخاذ شده در نظام تصمیم گیری و اجرایی کشور خواهند بود.

پاسخگویی:

پاسخگویی نهادها، سازمان‌ها و موسسات در چارچوب قانونی و زمانی مشخص در برابر اعضاء خود و ارباب رجوع، از جمله عواملی است که به استوار شدن پایه‌های حکمرانی خوب در یک جامعه منجر می‌شود.

شکل‌گیری وفاق عمومی:

همانگونه که بیان گردید، فراهم نمودن زمینه ظهور نظرات متفاوت در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، از جمله اصول حکمرانی خوب می‌باشد. حکمران خوب، باید نظرات مختلف را در قالب وفاق ملی عمومی به سمتی رهنمون گردد که بیشترین همگرایی را با اهداف کل جامعه داشته باشد. ایفای این نقش حیاتی نیازمند شناخت دقیق نیازهای بلندمدت جامعه در مسیر حرکت به سمت توسعه پایدار می‌باشد.

حقوق مساوی (عدالت):

رفاه و آرامش پایدار در جامعه، با به رسمیت شناختن حقوق مساوی برای تمامی افراد ممکن خواهد بود. در جامعه باید این اطمینان وجود داشته باشد که افراد، به تناسب فعالیت خود در منافع جامعه سهیم خواهند بود. به عبارت دیگر در حکمرانی خوب، همه افراد باید از فرصت‌های برابر برخوردار باشند.

اثر بخشی و کارایی:

از حکمرانی خوب به عنوان ابزاری برای تنظیم فعالیت نهادها در راستای استفاده کارا از منابع طبیعی و حفاظت از محیط زیست نیز یاد می‌شود. کارایی و اثر بخشی در مقوله حکمرانی از جمله مباحثی است که با گذشت زمان، اهمیت بیشتری پیدا نموده‌است.

مسئولیت پذیری:

مسئولیت‌پذیری را می‌توان یکی از کلیدی‌ترین مولفه‌های حکمرانی خوب به شمار آورد. درکنار موسسات و نهادهای حکومتی، سازمان‌ها خصوصی و نهادهای مدنی فعال در جامعه نیز باید در قبال سیاست‌ها و اقدامات خود پاسخگو باشند. باید عنوان نمود که اصول حکمرانی خوب به‌صورت زنجیرای متصل به هم بوده و اجرایی شدن هرکدام از آنها، مستلزم اجرای سایر اصول می‌باشد. برای مثال نمی‌توان انتظار داشت که مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی بدون وجود شفافیت و حاکمیت قانون جنبه اجرایی چندانی در جامعه داشته باشد.

 

– از حکومت داری خوب تا حقوق بشر
حکومت داری خوب و حقوق بشر صرفنظر از برخی مباحث تاریخی همزاد یکدیگرندو در بیشتر موارد نزدیک ترین ارتباط را با یکدیگر دارند و همراه یکدیگر توسعه یافته اند. در جدول زیر برخی از اصول حکومت داری خوب و ارتباط آن با حقوق بشر آمده است.

 


اصل حکومت داری خوب
پیوند با حقوق بشر
فرایندها و حکومت دمکراتیک یک حکومت دموکراتیک واقعی نمی‌‌‌تواند حاصل شود مگر آنکه تک تک افراد ضامن حقوق مدنی و سیاسی باشند. به مفهوم دیگر افراد باید آزادانه و بدون ترس از دستگیری، شکنجه یا تبعیض بتوانند دیدگاه‌های خود را مطرح نمایند.
ملت کارآمد و موثر این نهاد از میان سیاستگذاری حکومت خوب توسعه می‌‌‌یابد، اما نمی‌‌‌تواند از نظر اداری کارآمد باشد مگر آنکه کارکنان حقوق کافی داشته باشند. حقوق کافی موجب می‌‌‌شود مردم از زندگی و خانواده خود حمایت کنند وهمین موجب کاهش فساد حکومت‌ می‌‌‌گردد.
اولویت قانونگرایی و یک سیستم نظام حقوقی موثر و بی طرف اولویت دادن به قانونگرایی و نظام حقوقی بی‌طرف از حقوق مدنی همه ملت در ارتباط با رفاه و کامیابی، امنیت شخصی و آزادی حمایت می‌‌‌کند. نظام قضایی و حقوقی باید از حکومت مستقل باشد و بتواند به منافع هم شهروندان فراتر حزب خاص سیاسی عمل کند. در این شیوه از حقوق مدنی شهروندان علیه تجاوز دولت جلوگیری می‌‌‌شود.
جامعه مدنی قوی جامعه مدنی مقولهای است که در آن مردم در حکومت کشور خود بامشارکت در جامعه سهیم هستند. مشارکت برای مردم فقیر، بیکار،گرسنه، بیخانمان و بی سواد دشوار است. مردمی‌‌‌ که در این وضعیت زندگی می‌‌‌کنند حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را انکار می‌‌‌کنند. حکومت داری خوب به درستی نمی‌‌‌تواند ایجاد شود مگر اینکه این حقوق بوسیله حکومت ضمانت شود وحکومت مسئولیت امنیت اجتماعی در قبال ملتش را بپذیرد.
اولویت اصلی برای سرمایهگذاری در قبال مردم سرمایه گذاری برای مردم به معنی ایجاد نیروی کار است. کار مطلوب ایجاد نمی‌‌‌گردد، مگر آنکه حقوق بشر اجتماعی و اقتصادی پایه شامل حقوق کافی، آموزش و پرورش، خدمات بهداشتی، تغذیه و سرپناه تا حد کافی تامین گردد.
مدیریت دقیق در اقتصاد ملی حکومتی که نتواند اقتصاد خود را به خوبی مدیریت نماید منابع کافی برای حمایت از حقوق بشر نخواهد داشت و اگر این حقوق وجود نداشته باشد مشکل است که نهادهای شفاف و پاسخگویی را ایجاد کنیم که لازمه توسعه پایدار و حکومت داری خوب است .

توسعه پایدار و حکومت داری خوب
مسئولیت انجام توسعه پایدار در سطح ملی امر پیچیده‌ای است که از مولفه‌های متعددی نظیر مسایل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و امور زیست بوم تشکیل می‌شود و راهبرد و مدیریت همه این موارد است که توسعه پایدار در کشورها را ممکن می‌سازد. توسعه پایدار با بهبود کیفیت زندگی مردم از محل زندگی خود آغاز می‌گردد. بعد از این مرحله است که محیط مطلوب اقتصادی یا ایجاد فرصتهای رقابتی در تجارت برای کشورها نیز به توسعه پایدار اضافه می‌شود، لذا توسعه پایدار از بازیگران داخلی و خارجی تشکیل میشود، اما بدیهی است که هیچیک از بازیگران خارجی نمی‌توانند جایگزین سعی و تلاش و جهد مردم یک کشور در این امر ‌گردند. ترکیب سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نقش مهمی برای موفقیت یک کشور در توسعه دارد. ترکیب مذکور به طور کامل به طبیعت سیاستگذاری توسعه در کشور، مقامات و نوع حکومت بستگی دارد.
کشورهای در حال توسعه در برخی از واژگان مربوط به منابع طبیعی نظیر زمین، آب، خاک، منابع طبیعی، اقلیم و … کاملا متنوع و مختلف می‌باشند و از نظر ساختارهای اجتماعی نیز بررسی گذشته ۳۰ ساله پیشرفت‌ها و تحولات اجتماعی و اقتصادی وضعیت فعلی کشور را نشان می‌دهد. اندازه‌گیری معیار مرگ و میر کودکان، هزینه زندگی و سطح سواد بعنوان نکته کلیدی برای کیفیت زندگی است که برخی کشورها، دارای پیشرفت بسیار بیشتری از سایرین هستند. این موارد نشان می دهد که فشارهای تاریخی، موقعیت‌های اقتصادی بین المللی ناسازگار نظیر سقوط ارزش مواد خام یا دیگر عوامل خارجی گرچه مهم است، اما تاثیر قاطع و نهایی بر رسیدن به کیفیت بالاتر زیستی در کشورهای مربوطه ندارد. در این وضعیت دشوار و با وجود قوانین غیر مسئولانه در شماری از کشورها، موضوع حکومت داری هنر رهبری منافع عمومی خواهد بود. در این بخش ۳ بعد متفاوت از حکومت داری ذکر می‌گردد:
۱- شکل رژیم سیاسی
۲- روندی که قدرت حاکم در مدیریت منابع اجتماعی و اقتصادی یک کشور اعمال می‌کند.
۳- ظرفیت حکومتها برای طراحی، قالب‌‌بندی و اعمال و اجرای سیاست‌ها و کارکردهای لازم.
باید معیاری برای حکومت‌داری خوب در نظر گرفته شود که از این ابعاد زیرناشی می‌شود.
– مشروعیت حکومت
– پاسخگویی عناصر رسمی و سیاسی حکومت (آزادی رسانه‌ها، شفافیت تصمیم‌گیری، سازو کارهای پاسخگویی)
– صلاحیت حکومت در اتخاذ سیاستگذاری‌ها و خدمات ارایه شده.
– احترام به حقوق بشر و قانونگذاری (امنیت حقوق گروه‌ها و افراد و چارچوب برای مشارکت در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی.)

نکات عمومی برای توسعه پایدار
با وجود اشکال مختلف منابع طبیعی در هر کشور توسعه انسانی مناسب با فاصله گرفتن ازجنجال و آشوب یا جنگهای خونین بر سر منافع قابل پیگیری خواهد بود.
در صورتی اقتصاد یک کشور شکوفا خواهد شدکه بیش از حکومت شمشیر و سلاح، انتخابات خوب، مطلوب و قوانین شایسته وجود داشته باشد. حکومتهایی مسئولیت توسعه پایدار را به خوبی انجام می دهند که مردم آنها به امنیت، انسجام، نظم و ترتیب دست یافته، یا به آن احترام می‌گذارند، زیرا باید فضایی ایجاد گرددکه شهروندان بتوانند توانایی فرهنگی، سیاسی و تولیدی خود را به درستی اعمال کنند.
اتخاذ استراتژی برای غالب آمدن به مشکلات زیر بنایی اقتصادی و اجتماعی در کشورهای در حال توسعه بسیار پیچیده و معماگونه است، زیرا کنار هم گذاشتن تکه‌های مختلف از تصویر موقعیت ویژه یک کشور است که می‌تواند چهره آن را به درستی نشان دهد. علیرغم تنوع گسترده در موقعیت‌ها و جایگاه‌های اقتصادی و اجتماعی موجود می‌توان درسهایی برای ایجاد توسعه پایدار موفقیت آمیز ترسیم کردکه بیش از ۴۰ سال مورد استفاده بوده است. در سطحی کلان این خط مشی‌ها، معیارها و کارآمدی خودرا به ثبوت رسانده‌اند.
یک سیاستگذاری مالی و اقتصادی منطقی که برای پیشگیری از میزان تورم بالا یا گرانی بیش از حد توسط دولت طراحی می‌گردد، گرچه سبب محدود کردن فعالیت‌های دولت می شود، اما این وظایف را تنها دولت بر عهده دارد و بازار نمی تواند به تنهایی این‌ روند را برنامه ریزی نماید.
اگر یک کشور در بحث رشد اقتصادی نتواند موفقیتی در مبارزه با فقر پیدا کند، مورد انتقاد قرار می‌گیرد. بسیار اهمیت دارد که سیاست‌ها و تاکید ویژه بر برآورده کردن نیازهای بشری قرار داده شود. باید آموزش و پرورش، گسترش خدمات قابل دسترس و معتبر، ایجاد فرهنگ اتکا به نفس و ابتکار در مردم در همگی بخش‌های اجتماع قابل مشاهده باشد. یکی از عناصر اجتماعی مهم در توسعه این است که در بخش‌های توسعه ورود برای همه اشخاص به طور کامل بدون توجه به نژاد، جنس یا در زمینه‌های فرهنگی و یا تفاوت دیگر آزاد باشد.
محیط اقتصادی و اجتماعی باید به گونه‌ای طراحی شود که حرکت به سوی توسعه اقتصادی برای گروه‌های با درآمد پایین باشد و آنها از این توسعه سود ببرند و هزینه‌های حکومت در آموزش و بخش‌های رفاه اجتماعی باید در همین مسیر به مصرف برسد.
در چنین کشورهایی بیشترین موفقیت درباره سیاستگذاری توسعه‌ای و ثبات و پایداری بوم زیستی نیز مشاهده می شود.
حکومت‌های ضعیف معمولا فاقد پیشرفت در اقتصاد، اجتماع یا مسایل زیست محیطی هستند و درامرتوسعه تنها زیان و ضرر تولید می‌کنند.
در چنین وضعی کمک‌های خارجی تاثیر بسیار اندکی دارد. حتی این کمک‌ها برای این دولت‌ها صرف امور غیر از توسعه می گردد.
در حکومت‌داری خوب ملت بعنوان مرکز توسعه محسوب می‌شود. هر اندازه که مردم رشد می‌کنند، بهره وری رشد می کند، این مطلب اساسی در حکومت داری خوب است. لذا سرمایه گذاری دراز مدت این است که به بهداشت و آموزش مردم اعم، از زن و مرد بدون توجه به وضعیت اجتماعی آنها توجه شود و اینکه به نیازهای ضروری دسترسی داشته باشند، اعتبار و حیثیت اجتماعی‌اشان افزایش یابد و سرنوشت خود را در دست خود گرفته و از فرصت‌های موجود برای بهبود کیفیت زندگی خود استفاده نمایند. یک سیاستگذاری توسعه ملی می‌تواند به طور موفقی از همکاری بین المللی نیز بهره‌مند شود.
بدیهی است برنامه توسعه در کشورها باید از حمایت و پشتیبانی لازم برخوردار باشد تا بتوان همگام با توسعه بر فقر پیروز شود. همکاری و مشارکت در توسعه شکل‌های مختلف و متفاوتی دارد: حمایت فنی یا مالی برای پروژه‌ها و برنامه‌ها،تدارک برای سرمایه گذاری در کالاهای زیربنایی و یا ایجاد اعتبار لازم برای این امور.
کمک‌های بشر دوستانه بخشی از همکاری‌های مستقیم است که حسب ضرورت و در مواقع بحران و در مواردی نظیر بلایای طبیعی یا جنگ قابل ارایه است.
کمک به توسعه هر نوع حرکت را در برمی‌گیرد، از ایجاد اعتماد به نفس و خود اتکایی تا انجام وظایف اخلاقی و صادقانه شهروندان در برمی‌گیرد.
بخشی از فرصتها برای انجام توسعه ایجاد معیار حکومت داری خوب و سرمایه گذاری در این بخش است. بدون وجود یک راهنمای موثر و سودمند دسترسی به منابع اطمینان بخش نیست. کشورها در زمان بودجه بندی مالی باید محدودیت‌هایی را قبول کنند و این محدودیت‌ها با داشتن راهنمای موثرممکن است. در این موقعیت‌ها تصمیم گیری و اجرا اهمیت مهمی دارد.
تنها مدیریت با کیفیت می تواند این اطمینان را ایجاد کند که کمک‌ها برای توسعه به میزان بالایی در جایگاه‌های خود استفاده خواهد شد و در این شکل است که از اتلاف سرمایه‌ها کاسته می شود. این موقعیت‌ها بدون ریسک نخواهد بودو خطرات خاصی نیز دارد. کشورهای صنعتی شده در محدود منافع خود گام بر می دارند، زیرا آنها می دانند توسعه اقتصادی، اجتماعی کشورهای فقیر منابع خوب آنها رابه خطر می‌اندازدو این مساله همزمان سطح جهانی و پیشرفت را به خطر می‌اندازد و نتایج ناگواری بر اقتصاد کشورهای صنعتی خواهد داشت. رشد فقر درکشورهای در حال توسعه موجب فشار به مردم برای مهاجرت و ایجاد مشکلات پیچیده ای برای کشورهای صنعتی می‌گردد. یک روی دیگر سکه افزایش رشد جمعیت و استفاده نامطلوب از منابع محیطی است. برای پیگیری از افزایش مشکلات ناشی ازکشورهای فقیر باید ایده حکومت داری خوب بصورت فرهنگ اشاعه شود.
در صورت افزایش رفاه نسبی مردم در کشورهای در حال توسعه است که می توان از بار مشکلات مختلف کاست.
لذا هدف باید ایجاد حکومت داری خوب در کشورهای در حال توسعه بدون توجه به نسخه‌های تجویزی نظام سرمایه‌داری باشد تا بتوان با استفاده از این معیار به توسعه واقعی و همه جانبه دست یافت. هرچند دولت‌ها بندرت می توانند امیدوار باشند که خطرات را به صفر برسانند، اما می توان دستیابی به سطحی قابل قبول تر از خطر را هدف قرار داد. دولت‌ها متولیان منابع سلامت هستند، لذا دولتها باید خطرات را اولویت بندی کرده و به آنها توجه کنند. نقش دولت را در یک حکومت خوب می توان به این شرح تعریف کرد که دولت مسئول رفاه جامعه است و نگران اعتماد، مشروعیت و مقبولیتی است که شهروندان نسبت به فعالیتهای دولت دارند. مدیریت دقیق و مسئولانه برای رفاه جمعیت معنای اصلی یک دولت خوب است، حتی اگر جامعه در این زمینه انتظار زیادی نداشته باشند.

 

منابع:

ویکی پدیا

خبرآنلاین

 

 

نمایش بیشتر

سید محسن مدنی بجستانی

مهندس برق قدرت - فوق لیسانس علوم سیاسی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا