انرژیانرژی تجدید پذیرانرژی فسیلیسیاست گذاری انرژیویژه های جهان وطنی

مطالعه و بازنگری سیاست های حوزه انرژی الکتریکال با توجه به رهیافت دموکراسی انرژی یامردمی سازی انرژی

Studying and revising the policies of the Iranian electric energy sector in accordance with the approach of democratization of energy and providing operational solutions for energy transition.

 

میزان درآمد صنعت برق در ایران نسبت به حجم تولید آن، بسیار پایین تر از استاندارد های جهانی است و عملا انرژی بعنوان یک کالای ارزشمند در اقتصاد ایران شناخته نمی شود که این امر بزرگترین مشکل پیش رو در سرمایه گذاری های مستمر و با حجم بالا برای گذارِ انرژی و واقعی سازی قیمت یا قیمت های رقابتی مبتنی بر سازوکار بازار و ایجاد توازن می باشد.

 

چشم‌انداز مصرف برق در افق ۲۰۵۰:

گسترش استفاده از برق منجر به دو ‌برابر شدن تقاضای این انرژی تا سال ۲۰۵۰ خواهد شد. این امر عمدتا ناشی از افزایش تقاضای ساختمان‌ها و استفاده از برق به‌عنوان منبع انرژی در خیابان‌ها است.

بر اساس گزارش مک‌کنزی، در سال‌های اخیر این منابع سهمی بیش از ۵۰ درصد از اضافه ظرفیت‌های خالص داشته‌اند. در این رابطه پیش‌بینی می‌شود بعد از ۲۰۳۵ تولیدات منابع تجدیدپذیر از کل برق تولیدی به بیش از ۵۰ درصد برسد.

رشد برق در دنیا تا سال ۲۰۵۰ به ۱۰۰ رسیده و به دو برابر مقدار فعلی خواهد رسید اما برای خاورمیانه و کشور ایران رشد برق در سال ۲۰۵۰ به بیش از ۳۰۰ درصد می رسد که نیازمند برنامه ریزی های گسترده ای جهت تامین این مقدار می باشد.

نکته اساسی این است که می بایست چند برابر حجم کنونی تولید برق نامی ( حدودا ۸۰ گیگا وات) در کشور ، یعنی حدود ۲۸۰ گیگا وات را تامین نماییم که با در نظر گرفتن ضریب دسترسی نیروگاه های تجدید پذیر این عدد چند برابر و نزدیک به ۹۰۰ گیگا وات ظرفیت نامی خواهد بود. لذا از دید نگارنده، راهکاری جز مردمی شدن صنعت برق (در بخش تولید، توزیع و فروش برق) و نه تنها بخش خصوصی وجود نخواهد داشت که به تفصیل در طول تحقیق کنکاش و بیان خواهد شد.

 

اسناد بالادستی صنت برق ایران :

دو سند را می توان اسناد راهبردی انرژی دانست که بصورت خاص ” سند ملی راهبرد انرژی کشور” و دیگری ” برنامه توسعه ششم ” می باشد.

علاوه برنقاط ضعف هر دو سند و کلی بودن آن، سند ملی راهبرد انرژی به رهیافتی خاص و علی الخصوص به آخرین رهیافت های سیاست گذاری انرژی اشاره ای نکرده است و دارای نقاط ضعفی چون کلی نگری، عدم صراحت کمّی و عددی وهمچنین عدم ترسیم شکلی و محتوای صنعت برق در دهه های آینده است.

حال سوال این است : در زمانی که ما به سمت تجاری سازی و تبدیل کردن برق به عنوان یک کالای تجاری حرکت می کنیم چه رهیافتی باید دنبال شود؟

پاسخ  مفروض : مردمی سازی انرژی الکتریکال برای فروش PEER to PEER است و در نظر گرفتن اصول مردمی سازی انرژی صنعت برق در اسناد بالا دستی و مشخص کردن جایگاه برق بعنوان یک کالا و پس از آن یک منبع توانبخش و نه خدماتی، می باشد.

اما اصول این مفهوم و رهیافت چیست؟

نکته مهمی که از آن حتی تحلیلگران اقتصاد انرژی کشور، در نقد سیاست گذاری ها ی انرژی غافل هستند، عدم وجود یک سیستم ارزیابی سیاست گذاری انرژی و مکتب فکری و مقایسه با اقدامات به روز دنیا است که ما این سیستم و رهیافت را مفهوم مردمی سازی یا دموکراسی انرژی و اصول آنرا برای این پژوهش  پیشنهاد داده ایم.

 

دسترسی جهانی و حقوق اجتماعی به
انرژی پاک

انرژی های تجدید پذیر، پایدار و محلی

مالکیت عمومی و اجتماعی

حقوق منصفانه و مشاغل سبز

کنترل و مشارکت دموکراتیک

 

نکته مهم در تولید متمرکز انرژی این است که هم نوع و شکل و حجم نیروگاه و هم نوع و منشاء سرمایه، متمرکز و دارای روابط پیچیده ثروت و قدرت سوخت های فسیلی است.

Policies, actors and sustainability transition pathways: A study of the EU’s energy policy mix.

Marie Byskov Lindberg 2018

کاستی های سیاست گذاری انرژی در اروپا و در این تحقیق نتیجه گیری شده است.

We introduce two central analytical dimensions for transition pathways: the degree of sustainability (here: renewable energy ambition) and the degree of disruption (here: whether to pursue centralized or decentralized energy system configurations).

We find that the current EU energy policy mix is heterogeneous with respect to the issue of (de-)centralization, whereas most policies and actors express high or moderate ambitions for renewable energy.

مشخص شده است که در اتحادیه اروپا سیاست گذاری در بعد تمرکز زدایی با مشکلات و ناهمگونی همراه بوده است. همچنین تصمیمات اخیر اتحادیه اروپا در همگن کردن سیاست ها و ابزار مدیریتی خود در حوزه انرژی با اصول دموکراسی انرژی می باشد.

 

۲- ۳- بررسى سابقه موضوع از لحاظ نظرى و تجربى همراه با ذکر منابع  اساسى :

پروژه هایی تحقیقاتی در حوزه اقتصاد انرژی در داخل کشور انجام شده است اما اسناد بالا دستی حوزه انرژی که می توان در دو سند برنامه توسعه ششم و سند عالی انرژی کشور بازگو نمود، به هیچ عنوان راهگشا و دارای آینده نگری دقیق و مشخصی نمی باشد. همچنین اخیرا تحقیقات و تصمیمات مشورتی در مرکز پژوهش های مجلس انجام شده است که ماحصل آن در گزارشی این چنین آمده است که:

“اساسی‌ترین راه‌حل برون‌رفت از شرایط موجود برای صنعت برق، ایجاد نهاد‌های قانون‌گذار و تنظیم‌گر مستقل و قوی و همچنین توسعه قوانین کارا برای این صنعت است. کارشناسی نبودن تعرفه برق، عدم ارزیابی هزینه‌های صورت گرفته در تولید، انتقال و توزیع و هزینه تمام‌شده برق باعث مشکلات مالی شدید در صنعت برق ایران شده که تمامی این موارد نیازمند وجود نهاد تنظیم‌گر مستقل و قدرتمند در صنعت برق است. همچنین این نهاد از ارکان مهم یک سیستم تجدید ساختار شده است که بدون وجود آن تجدید ساختار شبکه برق با شکست مواجه خواهد شد. از آنجا که وزارت نیرو بخش اعظمی از تولید برق را برعهده دارد مسلما صلاحیت انجام این وظایف را دارا نیست و وجود چنین نهاد کاملا مستقلی با قدرت اجرایی و قضایی بالا به‌شدت احساس می‌شود که دارای نظارت بر رفتار تمام بازیگران بازار برق بوده و همچنین مرجع رسیدگی به شکایات بازیگران و شرکت‌های مختلف صنعت برق باشد”.

نکته اساسی این است که هر نهادی که تصمیم به واقعی سازی قیمت برق داشته باشد می بایست روشن نماید که با چه روشی و چه رهیافتی این اختلاف بین قیمت واقعی برق  (حال از هر روش محاسباتی) با قیمت کنونی را پر خواهد نمود و رابطه تصمیمات آن نهاد با واقعیت موجود در رهیافت های سیاست گذاری انرژی روز دنیا چیست؟!

تاکید بسیار بر خصوصی سازی صنعت برق، نشان دهنده به روز نبودن ادبیات تحقیق است چرا که اتحادیه اروپا بدنبال مردمی سازی صنعت برق و رهایی از انحصار های قدرتمند و پیچیده بخش خصوصی و چند صدایی به نفع مردم است.

پیامدهای واقعی افزایش قیمت ها حتی با ۵۰ درصد گران کردن برق با اعداد و ارقام (حداکثر ۳ درصد هزینه خانوار برای مصرف برق صرف می شود) شاید گسترده نباشد اگر چه وضعیت اقتصادی کشور کاملا تحت تاثیر شرایط تحریمی و کمبود بودجه عمرانی و تورم بالا است، اما چگونه بخش روانی و سیاسی این افزایش قیمت ها مدیریت خواهد شد؟

و زمانی که شورای رقابت نتوانسته عملکرد مناسبی در تنظیم قیمت ها و واقعی سازی قیمت برق داشته باشد چه تضمینی است که یک سازمان دیگر که فاقد قدرت در تصمیم سازی سیاست های کلان اقتصادی و سیاسی است بتواند این کار را انجام دهد هرچند که دارای بازو های قضایی باشد؟ اگر چه کلیت پیشنهاد رگولاتوری، صحیح می باشد همانطورکه وجود مجلس و دولت صحیح است. اما آیا بخش خصوصی و مردمی هم به معنای واقعی و رضایت بخش برای مردم وجود دارد؟!

لذا باید بدنبال راه حلی بود که نگرانی های فنی و اقتصادی را درکنار ملاحظات سیاسی و اجتماعی در نظر بگیرد.

۳-۳- وجوه تمایز و نوآوری این پژوهش نسبت به پژوهش­های قبلی انجام شده چیست؟

مقوله دموکراسی انرژی Concept  بسیار مهم و جدید در اقتصاد انرژی و همچنین حکومت داری مطلوب است که متاسفانه مقایسه اسناد بالا دستی انرژی کشور با آینده انرژی کشور های درحال توسعه هیچ نشانی از این رهیافت مهم ندارد.

مسئله بعدی که در این پژوهش دارای اهمیت بوده و در نظر گرفته شده است، دیگر هزینه های خانوار در زندگی شهری و روستایی است که بایستی با بررسی و پیشنهاد سیاست های در این بخش، نمودار هزینه های خانوار را به نُرم های جهانی و متعادل کردن آن نزدیک تر کرد.

اکنون بیش از ۵۰ درصد درآمد خانوار و بر اساس نظر برخی کارشناسان ۷۰ درصد درآمد خانوار جهت هزینه مسکن، هزینه می شود که هزینه برق سهم اندکی از این میزان بزرگ است.

و مقوله مهم دیگر بیان تغییر ساختار مالی و شکلی شبکه تولید، انتقال و توزیع برق خواهد بود. بعنوان مثال چه سرمایه هایی و به چه شکل تولید برق را انجام خواهد داد؟ شبکه هوشمند که استوریج ها یکی از نکات بسیار حیاتی آن است را زمانی می توان به واقعیت رساند که اقتصاد برق توان و کشش این تغییرات را داشته باشد و در واحد های طرح و توسعه برق منطقه ای ها تفاوت های آینده نگری و نیاز سنجی با دو حالت شبکه های برق عرفی و هوشمند بصورت مقایسه ای وجود داشته باشد که این امر بصورت کلی در این تحقیق عنوان خواهد شد.

بزرگترین چالش و محدودیت، فنی بودن ذهن تصمیم سازان و تصمیم گیران صنعت برق است که برای پیاده سازی آن قسمت از تحقیق که حالت بنیادی و سازنده و پیشنهاد دهنده دستگاه فکری و مکتب فکری اقتصاد انرژی است می بایست سیاست های کلان اقتصادی و خارج از حوزه توانیر بررسی شود که همین امر این تحقیق را میان رشته ای نموده که مدیران صنعت برق می بایست اهمیت ورود به این مسائل را درک نموده و وارد عمل شوند (چه در زمان تحقیق و چه بعد از آن ) و حمایت معنوی از پژوهش را دریغ نکنند.

از آنجاییکه خوشبختانه مدیران صنعت برق بدنبال تغییر و بازنگری ساختاری هستند، چالش فوق با جلسات گفتگو و اشتراک خلاصه اطلاعات اخیر روز دنیا می تواند تا حد زیادی رفع می گردد.

منابع خارجی کتابخانه ای در این تحقیق بسیار استفاده خواهد شد که بایستی دقت در ترجمه و فهم مفاهیم انتزاعی و شرح آن مد نظر باشد. اما بدلیل شرایط فعلی کشور ایجاد ارتباط و ارسال پرسشنامه هایی به مراکز تحقیقات کشورهای پیشرو و مصاحبه با آنها و استفاده از تجارب کشورهایی چون آلمان و دانمارک به همکاری سفارت خانه ها و توانایی ایجاد مکاتبات با آنها منوط خواهد بود.

چه باید کرد:

وضعیت فعلی(Current State)  را در صنعت برق بایست دقیقا شناسایی نمود (با استفاده از ادبیات پیشین تحقیق و مشاهده) و نیز می‌دانیم که وضعیت مطلوب و هدف نهایی (Goal State) چیست؛ اما در این پژوهش بدنبال ارائه فرضیه حل مسئله هستیم  که با طی کردن چه مسیری این راه حل ها (تفکر خلاقانه)می تواند صنعت برق  را از وضعیت فعلی  به وضعیت مطلوب برساند.

نمایش بیشتر

سید محسن مدنی بجستانی

مهندس برق قدرت - فوق لیسانس علوم سیاسی

1 دیدگاه

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا