پوپولیسم یا روش عوامگرایانه در سیاست چیست و چرا باید خطرات این رفتار را بدانیم
پوپولیسم یا روش عوامگرایانه در سیاست چیست و چرا باید خطرات این رفتار را بدانیم
مقدمه
جهان گیتی و سیستم حاکم بران یک سیستم پویا و در حال تکامل است و چرخه روز و شب و تغییر فصول ، رویدن و مرگ گیاهان و باز رویدن آنها و حتی جهش های ژنتیکی شاهد بر تکامل و حرکت جوهری این گیتی پر رمزو راز است.
عالم سیاست هم از این قاعده مستثنی نیست و چالش های قرن ۲۱ چالش های سخت و شوخی ناپذیر هستند، اما ما شاهد هستیم که گروهی از سیاسیون و گروه های بی شناسنامه و یا غیر شفاف بجای بررسی واقعی این چالش ها و دادن راهکار و کمک به بالا بردن سطح آگاهی و فکری جامعه ، دست به حرکت های پوپولیستی و عوام گرایانه ای می زنند و با این رفتار زمان و توانی که باید صرف تعالی جامعه و رفع نیاز ها و چاره اندیشی برای چالش های آینده شود، صرف فریب افکار عمومی و بازی با عنوان چالش ها می کنند. وعده می دهند و متهم می کنند و خود را دلسوز بشر می دانند ولی چطور می توان باور کرد که قلب کینه توز آنها صندوقچه گنجی برای روز مبادای بشر است!
خوش رقصی آنها جز خنجری از پشت بر پیکر این گیتی نیست آنها تمام این گیتی را به سخره گرفته اند و اگر رهایشان کنی آن را مالمیک خود می دانند.
زمان که گذشت ، فریاد به فریاد ام برس بشر دیگر فایده ای نخواهد داشت پس بیایید فکری واقدامی بکنیم درمقابل فریبکاران و اولین قدم باید شناخت عوام گرای سیاسی یا پوپولیسم باشد.
سید محسن مدنی
عَوامگرایی یا پوپولیسم populism :
آموزه و روشی سیاسی است در طرفداری کردن یا طرفداری نشان دادن از حقوق و علایق مردم عامه در برابر گروه نخبه. در قرن بیستم بیشتر جنبشهای «عامهگرا» با جنبشهای آمریکای لاتین و هند شناخته میشد اما از دهه ۱۹۸۰ به بعد این جنبشها در کشورهای کانادا، ایتالیا، هلند، اسکاندیناوی و ایالات متحده نیز درجاتی از موفقیت را بهدست آورده است.
عوامگرایان در روسیه حزب آزادی و زمین را بنیان نهادند. عوامگرایی در آغاز اشاره به این اعتقاد داشت که انقلاب کار مردم است (که در روسیه معنای آن دهقانان بود) نه اقلیت مبارز انقلابی. در پایان قرن نوزدهم مارکسیستهای روسیه که به عمل سازمانی و حزب پیشرو باور داشتند به همهٔ روشهای انقلابی رقیبان غیر مارکسیست خود بر چسب عوامگرایانه زدند واین عنوان به صورت تحقیر آمیز رواج یافت.
از ۱۹۴۵ در روش کسانی چون سناتور جوزف مک کارتی و جورج والاس میتوان یافت. ظهور چپ نو را نیز برخی با شور و شوق پیروزی جهانی عوامگرایی شمردند.
عوامگرایی را در جنبشهای روستایی اروپای شرقی پیش از ۱۹۳۹ و نیز در فاشیسم و نازیسم و در بسیاری ار جنبشهای آزادی بخش جهان سوم میتوان یافت.
نمونهای از پوپولیسم مدرن را که میتواند مورد مطالعه قرار گیرد دگرگونیهای دو دههٔ جاری در دنیای سیاست ایتالیا است. هنگامی که سیلویو برلوسکونی در سال ۱۹۹۴ میلادی همراه با حزب جدیدش فورزا ایتالیا وارد مبارزههای سیاسی ایتالیا شد، برلوسکونی گونهٔ تازهای از پوپولیسم را که بر تمرکز بر کنترل رسانهها برپا شده پدید آورد. برلوسکونی و هم پیمانانش با به کارگیری این شیوه سه مرتبه انتخابات را بردند، در ۱۹۹۴، ۲۰۰۱، و با کمک دست راستیهای جدید مردم آزاد، در سال ۲۰۰۸؛ او توانست حدود ۱۰ سال نخست وزیر ایتالیا باشد.
پوپولیسم دارای چند ویژگی کلی به شرح زیر است:
۱. جلب پشتیبانی مردم با توسل به وعدههای کلی و مبهم، و معمولاً تحت کنترل رهبر فرهمند و شعارهای ضد امپریالیستی.
۲. پیشبرد اهداف سیاسی، مستقل از نهادها و احزاب موجود، با فراخوانی تودهٔ مردم به اعمال فشار مستقیم بر حکومت.
۳. بزرگداشت و تقدیس مردم یا خلق، با اعتقاد به اینکه هدفهای سیاسی باید به اراده و نیروی مردم و جدا از احزاب یا سازمانهای سیاسی پیش برود.
البته آیین و سنت سیاسی پوپولیستی، در هر کشوری شکل ویژهای دارد. در نهضتهای پوپولیستی، معمولاً ائتلافی آشکار یا ضمنی، میان طبقات مختلف با منافع متفاوت و گاه متعارض برقرار میشود. تداخل قشرهای گوناگون در این نهضتها، به طور عمده ناشی از عدم تشکل طبقاتی و عدم وجود مرزبندی روشن طبقاتی است. پوپولیسم دارای مشخصات عوام فریبی، تقدیس شخص رهبر فرهمند، تعصب، تکیه بر تودههای محروم، نداشتن ایدئولوژی مشخص، اصلاح طلبی، بورژوایی بودن و عناصری از ضدیت با امپریالیسم و ملی گرایی است. توسعه خواهی و پر و بال دادن به نیروهای وابسته به بازار داخلی و گاه آزادیهای سندیکایی و دموکراتیک از خصلتهای عمده دوران پوپولیسم است.
……………………..
منابع:
سید محسن مدنی
wikipedia.org