ویژه های جهان وطنی
موضوعات داغ

وقتی ذات کسی پست است :دوست داشتم که در جنگ‌های «ذات‌السلاسل» مرده بودم و دست به این کارها نمی‌زدم.

عمرعاص: ای کاش، پشکلِ شتر جمع می‌کردم و این اموال را جمع نمی‌کردم.

 

پس از آنکه امیرالمومنین علی (ع) در مقام خلیفه مسلمانان، معاویه را از سمت فرمانداری شام عزل کرد، معاویه در مقام تمکین برنیامد و خون خلیفه سوم را بهانه قرار داد. وی برای مقابله با حضرت امیر (ع) نیاز به هم‌فکری عمروعاص داشت و به همین دلیل به او نامه نوشت. از این رو که عمروعاص به مصر علاقه بسیار داشت بدو پیوست و این اتحاد شوم باعث شد تا امام علی (ع) بیشتر وقت خود را به نبرد مستقیم نظامی و نبرد فکری و فرهنگی با این جماعت بگذراند. شاید اگر این اتحاد شوم صورت نمی‌گرفت، بشریت بیشتر و بهتر می‌توانست از ائمه مسلمین بهره ببرد.

اما عجیب این است که سبط بن جوزی در «تذکره الخواص» نوشته است که عمروعاص در پاسخ نامه اول معاویه، دعوت را نپذیرفت و به فضایل امیرالمومنین (ع)، نسب و خانواده امام پرداخت و همچنین دلایل شایسته بودن ایشان به مقام خلافت را گوشزد کرد و بهانه خون عثمان را نپذیرفت؛ در این راه به ذکر احادیث پیامبر از جمله رخداد غدیرخم هم اشاره کرد. اما در هر حال با وعده حکومت مصر از این عقیده خود کوتاه آمد و سست شد.

اما همین فرد، وقتی لحظات آخر عمرش فرا رسید، به پسرش گفت: دوست داشتم که در جنگ‌های «ذات‌السلاسل» مرده بودم و دست به این کارها نمی‌زدم. اکنون نمی‌دانم نزد خدا چه دلیل و عذری بیاورم. سپس نگاهی به اموال فراوانش کرد و گفت: ای کاش، پشکلِ شتر جمع می‌کردم و این اموال را جمع نمی‌کردم.

سپس آخرین وصیت را به پسرش عبدالله گفت: چون مردم، مرا غسل بده و کفن کن و بندهای کفن را محکم ببند، زیرا با من مخاصمه خواهد شد و این جمله را تکرار می‌کرد: «پروردگارا؛ فرمان دادى انجام ندادم و از کارهایى نهى کردى و آن را تباه ساختم، اینک نه راهى براى عذرخواهى و بهانه‌تراشى است و نه یاراى آن دارم که‏ دادخواهی کنم» و با این حال از دنیا رفت.

پی‌نوشت:

در سال هشتم هجرى، پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) گروهى را به فرماندهى عمرو عاص به جنگ ذات‌السلاسل فرستاد و سپس گروهى را که در میان آنان ابوبکر و عمر نیز وجود داشتند به سرکردگى ابوعبیده به کمک عمرو عاص فرستاد و همگى تحت لواى عمرو عاص گرد آمدند، ولى کارى نتوانستند صورت دهند، و پس از چند نوبت که رسول خدا لشکر را به سرکردگانى غیر على (علیه السلام) براى جنگ فرستاد و همگى شکست خورده و نزد پیامبر برگشتند، پیامبر (صلى الله علیه و آله) على (علیه السلام) را به جنگ ذات‌السلاسل فرستاد و على (علیه السلام) لشکر دشمن را شکست داد و آن‌گاه سوره عادیات نازل شد. این جنگ را از آن جهت ذات‌السلاسل نامیده‌اند که على (علیه السلام) شکست سختى به دشمن وارد کرد، عدّه‌اى را کشت و گروهى را اسیر کرد و اسیران را با طناب آن‌چنان به هم بست که گویى در کُنده و زنجیر (سلاسل) هستند.

مراجعه شود: شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی

 

نمایش بیشتر

سید محسن مدنی بجستانی

مهندس برق قدرت - فوق لیسانس علوم سیاسی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا