ویدیوویژه های جهان وطنی
بگردان ساغری ساقی و ما را در شراب انداز

.
بگردان ساغری ساقی و ما را در شراب انداز *
ببین آه و دل خونین و پا اندر رکاب انداز *
ز هوشیاری و بیداری چه سودم شد بجز حرمان *
به می عقل ام بگیر انگه دمی ما را بخواب انداز *
من از عشقت چنین بی تاب و سرگشته خروشانم *
بگیر این مست و دیوانه و در گردن طناب انداز *
من از دست تو ای زاهد ندیدم روی چون ماهش *
خراباتی شوم جانا تو از صورت نقاب انداز *
دلم بگرفت از دوران بکن رقصی طرب انگیز *
چو نرگس در نسیم صبح تو قامت را بتاب انداز *
من مشتاق را آخر تو خواهی کشتی ای ساقی *
دم بسمل شراب ده و از چشمم حجاب انداز. *
شاعر : سید محسن مدنی
#شعر