مکتب انگلیسی ، آنارشیسم تا نظم (قسمت چهارم)
مکتب انگلیسی نظریه روابط بینالملل (که گاهی اوقات واقع گرایی لیبرال، مکتب جامعه بینالمللی و یا نهادگرایان بریتانیایی نیز خوانده میشود) بر این عقیده است که با وجود شرایط آنارشیک، جامعهای از دولتها در سطح بینالمللی وجود دارد
مکتب انگلیسی ، آنارشیسم تا نظم
خلاصه کتاب تحول در نظریه های روابط بین الملل، حمیرا مشیرزاده، انتشارات سمت
مکتب انگلیسی به مجموعه آثار و نویسندگانی اشاره دارد که برداشت از روابط را فراتر از نظام بین الملل میدانند و قائل به اهمیت، اهداف، قواعد، نهاد ها، ارزشها و هنجارهای مشترک آن هستند. ریشه سنت مکتبخرد گرایی است.
مارتین وایت در روابط بین الملل ۳ سنت را تشخیص داد: ۱. واقع گرایی ۲. انقلاب گرایی ۳. خرد گرایی.
سنت سوم، ماهیت آنارشیک روابط بینالملل را قبول دارد و در عین حالبر اجتماعی بودن روابط تاکید دارد.
این مکتب در دهه۵۰ و ۶۰ میلادی به کار گرفته شد. در چهارچوب سنتخرد گرا جا دارد. در دهه۷۰ و ۸۰ به امکان بقای آن تردید وارد شد به دلیل نگاه: گٔل گرایانه، دولت محوری، عدم توجه به ابعاد اقتصادی روابط بینالملل و ناتوانیدر تامین شرایط لازم برای عینیت نقاط ضعف.
اما از دهه۸۰ و ۹۰ این مکتب به تدریج مورد توجه و ارزیابی مجدد قرار گرفت. این مساله به دلیل شرایط و بحث های جدیدی که در روابط بینالملل پیش آمد شکل گرفت. با زیر سوال رفتن راه حلهای علم گرایانه و اثبات گرایانه، پرونده برداشتهای کلاسیک باز گشوده شد.
مبانی هستی شناسی
در اندیشههای مکتب انگلیسی، بحث هستی شناسی به صراحت مطرح نشد و این جریان هیچ گاه به این سطح نرسید.
آنچه در سطحیترین بخش هستی شناختی مطرح میشود، نگاه به مطالعه است. آنچه در این مکتب مورد توجه است، تاکید بر جامعه بینالملل به جای نظام بینالملل است.
نظام بین الملیعنی دولتهایی که با یک دیگر در تماس هستند و در محاسبات خود، رفتار دیگری را مد نظر قرار میدهند. اما در جامعه بینالملل ،با جامعه مرکب از دولتها با آگاهی از منافع و ارزشهای مشترک روبرو هستیم. روابط به طوری است که گروهها به یکدیگر مقیّد هستند و در کار کرد نهادهای مشترک سهیم هستند.
در جامعه بینالمللی، دولتها به عنوان اعضای این جامعه قلمداد میشوند و روابط بین حاکمان است که به جامعه شکل میدهد.
در این میان، نگاه تاریخی مکتب انگلیسی به پدیدههای اجتماعی و توجه به زمان بندی و عدم توجه به نقش عمل انسانی در شکل دادن به پدیدههای اجتماعی و تاریخی و مشروط بودن آنها شایان ذکر است.
در مکتب انگلیسی طرفدارهای رادیکالی میتوان یافت که زبان را واسطه میان امر واقعی و مفهومی میبیند و بر این نکته تاکید دارد که برای سهولت در مورد روابط بینالملل از کلماتی همچون: دولت، حاکمیت، و جامعه بینالملل سخن گوییم و فرض ما بر این است که “چنان که گویی” هستند.
عموما مکتب انگلیسی را “دولت محور” میدانند. اما در آثار متاخر میتوان توجه آنها را به افراد انسانی به ویژه در روابط بینالملل دید به خصوص در بحث در مورد حقوق بشر.
به طور خلاصه میتوان گفت که: مکتب انگلیسی به شکلی ضمنی بر قواعد، هنجار ها، نهادها نظردارد و با تاکید بر دولتها به عنوان کنشگران اصلی، از لحاظ نظری، فکری، جایی برای طرح سایر گنشگران نیز دارد.
مبانی معرفت شناختی:
مکتب انگلیسی موضع میانه در بحث معرفت شناختی دارد و این را میتوان در نقشی که در مناظره بین روابط علم گرایان و صنعت گرایان جستجو کرد.
آنچه در این مکتب مشخص است، نگاه بدبینی کلی به مطالعه علمی کمی گرایانبه روایتی آمریکایی از لزوم گرایی در روابط بینالملل است.
بول در سال ۱۹۷۲، از اینکه چهار چوب آمریکایی بر مطالعات راه بردی حاکم باشد انتقاد میکند. زیرا این مساله باعث می شود که دانش غربی به روابط بینالملل تسلط پیدا کند.
صریحترین بحث هایروش شناختی و معرفت شناختی این مکتب را میتوان در دفاع از کلاسیسیم یافت. این دفاع در هفت استدلال بیان میشود
نگاه تفسیر گراییی در این مکتب بسیار بارز است و اینکه ۳ سنترا به طور موازی تفسیر میکنند و سعی بر این دارند تا روابط بینالملل را در قالب ۳ سنتفکری بیان کنند.
از دیدگاه انگلیسی، جدا کردن مسایلاخلاقی از روابط بینالملل امکان پذیر نیست زیرا سرشت روابط بینالملل چنین اجازه نمیدهد. بر این اساس، این مکتب سعی دارد تا به نظری پردازی عملی به پردازد که به خیر بشری منتهی شود.
بول تاکید دارد که نباید معرفت شناسی و روش شناسی محدود کننده هستی شناسی ما باشد. واقعیت روابط بینالملل این است که بعد غیر مادی قوی دارد. در نهایت نگاه مکتب انگلیسی بیشتر تاریخی و تفسیری است، همراه با تاکید بر ابعاد فرهنگی، گفتمانی، و نقش قواعد در تکوین بسیار مهم است.
مکتب انگلیسی در روابط بینالملل
مکتب انگلیسی در روابط بینالملل ماهیت میانه دارد و در ۳ محور موضع خود را مشخص میکند:
۱. آنارشیسم بینالمللی و رابطه آن با نظم ۲. ماهیت نهادهای بینالمللی و تاثیر آن بر همکاری ۳. امکانات در مورد تغییر در نظام بینالمللی
آنارشیسم تا نظم
از نظر بول، آنارشی به معنی وضعیت جنگ همه علیه همه است و نوعی فقدان نظم اما به نظر مارتین وایت، و حتی احتمالا خود بول، آنارشی به معنای فقدان حکومت است نه فقدان نظم.
از دید بول، مساله آنارشی، و رابطه آن با نظم، محوریترین موضوع در حیات بینالملل و نظری روابط بینالملل است.
نظریه جامعه بینالملل به آنارشیسم بین دو دیدگاه آرمانگرا و واقع گرا است زیرا به نظم در شرایط ت آنارشیک توجه دارد. از این رو میتوان گفت مکتب انگلیسی از آنارشی در سه محور در میانه برداشت واقع گریی/نو واقعگرایی از یک سوو برداشت انقلابی گر/آرمانگرا و لیبرال از سوی دیگر قرار میگیرد : رفتار کنشگران در آنارشی، عاملتعدیل رفتار گنشگران و منطق آنارشی.
نقطه عزیمت مکتب انگلیسی نیز آنارشی و رابطه آن با نظم است: نظم عبارت است از رابطه که از درجهای از الگومندی برخوردار باشد. زمانی که نظم در برابر بی نظمی قرار میگیرد، متضمن این معنی است که باید بتوان مجموعه از ارزشها و اهداف را پیش برد. پس نظم امری اجتماعی است. از نظر مکتب انگلیسی جامعه بینالملل یک بدل نیز دارد که “جامعه جهانی” است که اعضای آن را افرادی انسانی برابر تشکیل میدهد. با وجود آنکه نظام تنها به شکل موجود است، امکان تغییر و یا جایگزینی نیز وجود دارد. از نظر بول و کثرتگرایان همبستگی بین انسانها برای تامین عدالت و نظم بر عدالت مقدم است. اگر نمیتوان حد عقل لوازم همزیستی را داشت، چرا حد عقل گرایی را بپذیریم؟ در این نقطه است که بول از جهت کثرتگرا به سمت همبستگی حرکت میکند و لزوم تامین عدالت را برای افراد انسانی تاکید دارد.
نهادهای بینالمللی و همکاری
پیروان مکتب انگلیسی بر نقش نهاد ها، هنجار ها، قواعد تاکید دارند. از نظر این مکتب، نهادهای بینالمللی از اهمیت زیادی در کاهش تعرضات و افزایش همکاریها برخوردارند. همکاری حتی در شرایط آنارشیستی امکان پذیر است. به نظر آنها، نهادهای بینالمللی دولتها را از نقش اصلی در اجرای کار کردهای سیاسی جامعه بینالمللی محروم نمیکنند.
بول ۵ نهاد را در جهت تحقق اهداف مشترک در نظر میگیرد: موازنه قدرت، حقوق بینالملل، دیپلماسی، جنگ، نظام مدیریتی قدرتهای بزرگ. از دید مکتب انگلیسی نهادهای بینالمللی هستند که در همکاری های بینالمللی در جهت تامین اهداف و منافع مشترک در جامعه دولت شکل میدهند.
تحول در نظام بینالملل
مکتب انگلیسی تاکید زیادی بر جامعه بینالملل و نقش قواعد در آن دارد. بول به مداخله کشورهای غربی جهانسوم میپردازد، نقش تحول در فضای قواعد حقوقی و اخلاقی و طغیانهای جهان سوم علیه غرب
مکتب انگلیسی در عین توجه به جریان جاری امور در روابط بینالملل، نگاه انتقادی خود را نسبت به آن حفظ میکند، و تا حد زیادی به تغییر حالت انتقادی دارد.
از نظر مکتب انگلیسی اگر قرار است ساختار نظام دولتها استحکام داشته باشد باید اجماع بنیادین در مورد حداقل لوازم صلح، عدالت، مدیریت وجود داشته باشد. در اینجاست که به بحث عدالت در جامعه بین الملل می رسیم. جان وینسیت توجه خاصی به نظم اخلاقی در بحث عدالت و اخلاقیات حقوقی دارد.
یکی از عمدهترین دلایل احیا و توجه نظری جدی رشته روابط بینالملل به مکتب انگلیس از دهه۱۹۹۰ تا کنون ویژگیهای فرا نظری آن بوده. از نظر هستی شناختی و معرفت شناختی در حد میانه قرار دارد و با تاکید بر ابعاد غیر مادی و گفتمانی روابط بینالملل، تاکید بر فرهنگ، هنجار، قواعد و نگاهی تاریخی فضای مناسبی برای مطالعات نظری میپردازد.
در عین حالاین مکتب محدودیتهایی نیز دارد. یکی از مهمترین انتقاداتی که با آن وارد شده توجه به بازیگران دولتی است به طرز مبالغآمیز. و با توجه به تحولات اخیر در نظام بینالملل، و اهمیت بازیگران غیر دولتی، این یک نقطه ضعف به شمار میرود.
نکته دیگر تاکید آن بر قدرت هایبزرگ است. این نگاه شباهت به نگاه واقع گرایانه کیسینجر دارد، البته بول به این بعدمکتب انگلیسی انتقاداتی وارد میکند.
به نظر میرسد که این مکتب خصوصیات میانه دارد ولی لازمه پویایی اش گفتگو مستمر با سایر جریانات فکری میباشد